پل دوستی
سال های سال بود كه دو برادر در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود با هم زندگی میکردند.
یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند و پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و كار به جایی رسید كه از هم جدا شدند.از دست بر قضا یک روز صبح د... تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۱۷ - ۱۳:۵۹( 99 نظر , 1833
بازدید )
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز
وز غمت خون دل از دیده روانیم هنوز
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز
به امید تو شب خویشتن آریم به روز
آن جفا دیده که بودیم همانیم هنوز
ای دریغا که پس از آنهمه جانبازیها
بر سر کوی تو بی نام و نشانیم... تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۱۲ - ۲۳:۵۶( 28 نظر , 924
بازدید )