|
فرهاد عابدی
(fard )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
210 بازدید امروز: 208
توضیحات:
پوپکم !
پوپک شیرین سخنم ! این همه فارغ از این شاخه به آن شاخه مپر، این همه قصه شوم از کس و ناکس مشنو ، غافل از دام هوس این همه در بر هر ناکس و هر کس منشین . پوپکم پوپک شیرین سخنم ! تویی آن شبنم لغزنده گلبرگ امید من از آن دارم بیم کاین لجن زار تو را پوپکم آلوده کند اندرین دشت مخوف که تو آزادی اش ای پوپک من می خوانی زیر هر بوته ی گل لب هر جویه ی آب پشت آن کهنه فسونگر دیوار که کمین کرده تو را زیر درختان کهن پوپکم! دامی هست گرگ خونخواره ی بدکاره ی بدنامی هست. سال ها پیش دل من که به عشق ایمان داشت تا که آن نغمه جان بخش تو از دور شنید اندر این مزرع آفت زده شوم حیات شاخ امیدی کاشت. چشم بر راه تو بودم که تو کی می آیی. بر سر شاخه ی سر سبز امید دل من که تو کی می خوانی. پوپکم یادت هست ؟ در دل آن شب افسانه ی مهتابی که بر آن شاخه پریدی لحظه ای چند نشستی نغمه ای چند سرودی گفتم این دشت سیه خوابگه غولان است همه رنگ است و ریا همه افسون و فریب . صید هم چون تویی ای پوپک خوش پروازم مرغ خوشخوان و خوش آوازم به خدا آسان است. این همه برق که روشنگر این صحرا است پرتو مهری نیست نور امیدی نیست آتشین برق نگاهی ز کمینگاهی هست! همه گرگ و همه دیو در کمین تو و زیبایی تو پاکی و سادگی و خوبی و رعنایی تو . مرو ای مرغک زیبا که به هر رهگذری همه دیو اند کمین کرده نبینند تو را دور از دست وفا ،پنهان از دیده ی عشق نفریب اند تو را . نفربب اند تو را
درج شده در تاریخ ۹۷/۰۲/۲۶ ساعت 23:56
برچسب ها:
1
2
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|