|
آلما هئیوا.
(
![]()
آلبوم:
sorunlu sözlər
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
138 بازدید امروز: 96
توضیحات:
وقتیکه بچّه بودم از مردم انتظاری داشتم که نمیتوانستند برآورده کنند ـ دوستیِ مداوم، عاطفه ی همیشگی. حال آموخته ام انتظاری کمتر از آنچه میتوانند برآورند داشته باشم ـ همدمی و مصاحبتی دور از تکلّف و تعارف. عواطفِ آنان، دوستیِ آنان، و حرکتهای بزرگوارانه شان ارزشِ معجزه آسایشان را در چشمِ من حفظ میکند: تفضّلی تمام وکمال. . من در این دنیا خوشبختم، زیرا ملکوتِ من گوشه ای از این دنیاست. ابری میگذرد و لحظه ای رنگ میبازد. من در خویشتن میمیرم. کتاب از صفحه ای که دوست داریم باز میشود ـ چه قدر این صفحه امروز در برابرِ کتابِ دنیا بیرنگ و بوست. راست است که رنج بُرده ام؟ و راست نیست که رنج میبرم؟ و این رنج سرمستم میکند؛ چون این رنج آن آفتاب و آن سایه است، این گرما و این سرماییست که در آن دوردست ها در قلبِ هوا حس میشود. نباید خود را از دنیا جدا کرد. اگر زندگیمان در نورِ خورشید بگذرد حرامش نکرده ایم. آلبر کامو. کتابِ یادداشتها: دفترِ اوّل تا سوّم
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۷/۲۳ ساعت 13:16
برچسب ها:
![]()
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|