|
آلما هئیوا.
(
![]()
آلبوم:
sorunlu sözlər
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
187 بازدید امروز: 107
توضیحات:
یه بار بابام اومد خونه و با ناراحتی گفت: مردم دیگه شور بیشعوری و جوگیر شددگی رو در اوردن .گفتم: چطور مگه؟ گفت:خریدار خونه جدید یه خانواده روستایی هستند تازه اومدند شهر.دختر خانواده هم مثل اینکه یه مدته نامزده.رفتم یه سری توضیحاتی بدم و ... دختره در اومده از اتاق با صدای بلند میگه:" هن دده سن ددیکلرین اورگش دا من ایکی گونون قوناغیام". ادامه داد: میشناسمشون عمرا بتونه تو روستاشون با این سرتقی پیش یکی صحبت کنه.گمان میکنند امروزی و مثل مردم روشن فکر بودن یعنی اینکه با اعتماد به نفس بالا راحتی بیشتری داشته باشند.جوگیری تا کی؟ بابام که اینارو گفت یاد دخترای مذهبی مآب کلاسمون افتادم که اهل همون شهر بودند.وقتی که برای اردوی علمی درس اکولوژی رفته بودیم جلفا.با تعجب تمام مشاهده کردیم ملحق شدن به دو تا از دخترای معلوم الحال چادرو ...گذاشتن زمین و جلوی چشم همه (اعم از پسرای هم کلاسی،دخترای هم کلاسی و...) رقصیدند. چند ساعت دوریم از خونه باید استفاده کنیم دیگه. و وقتی از استاد خانممون دعوت کردند برای رقص،استادی که همه ایشون رو به جدیت و متانت میشناسند، جواب دادند: من فقط آذری میرقصم... و همینوطور یاد یه سایتی افتادم که شماها نمیشناسین..وقتی چراغم تو اون سایت از حالت" آنلاین برای دوستان" تبدیل به" آنلاین" میشه پیامهای خصوصی ام پر میشه از یک پبام "سلام خانم خوبید؟" .
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۷/۲۴ ساعت 23:13
برچسب ها:
![]()
1
2
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|