تنها منم، تنها من و یک مشت بیزاریتو ساکت و دلخسته ای از این دل آزاریمن مانده ام یک قصه و تکرار و هی تکرارتکرار ِ دل شکستن و تکرارِ دلداریمن خسته ام از خود ،از این بیهوده آزردنشب گریه و آشفتگی ،تا صبح بیداری . . .با من بگو با من بگو از هرچه بد کردمبا من بگو خسته از این آشفته بازاری !آنقدر آ...
خوابم نمیبرد... ؛
بغض روی ثانیه هایم راه میرود...
دوباره تو را کم آورده ام!!!
تو را و عطر صبوریت را...
به اندازه ی تو مرا نمی فهمد؟؟؟
این را خودم همین روزها ؛
از حال خراب و بغض هایم فهمیدم...
شاید یک روز، یک نفر، یک جوری آدم را بخواهد که خواستنش به این راحتی ها ت...
سلام ببخشید وقتتونو گرفتم آهای آقا پسرا خودتون ناموس ندارین تو مکان عمومی بد میحرفین شماها با این
بیجنبه بازیاتون آبروی هر چه مرد هست رو بردین خواهشا جنبه ندارین نیایین سایت
...