درباره من دختری هستم شوخ و خوش اخلاق و یه ذره احساساتی!!!!!!!
خوشحال میشم به وبلاگم سربزنید dokhtarantanhaa.blogfa |
رفیق
با "تو" می مانم با اینکه می دانم تو با "او" خوشحالی . . . نه به خاطر اینکه برایم مهم نیست, نه!!! فقط بخاطر اینکه "او" رفیق صمیمی من است و من رفاقت را با این چیزها عوض نمی کنم و میدانم که از رفاقت چیزی جز نامردی حاصل نمی شود , چه با "تو" چه با "او" . . . ...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۰۸ - ۱۸:۱۷ 12 نظر , 310
بازدید
انتها
پـایـانـم نـزدیـک اسـت ... قـصـه ی عـشـقـمـان رو به اتـمـام اسـت...کـلـاغ سـیـاه داستـانـمـان به لـانـه اش رسـیـده اسـت ...و ایـن جـا بـود که گـفـتـن یـکـی بـود و یـکـی نــ ـابــ ـود ......
تاریخ درج:
۹۲/۰۵/۳۰ - ۱۴:۳۲ 3 نظر , 173
بازدید
مراقب دلت باش
فله ای که چند بار فتح شود،بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود..!!!مراقب دلت باش...
تاریخ درج:
۹۲/۰۵/۰۴ - ۱۸:۳۱ 2 نظر , 274
بازدید
تاوان
دلم تنگ شده واسه اون موقع هایی که:
به بهونه خستگی سرش رو میذاشت روپام ، چشاش رو میبست و دراز میکشید، منم با موهاش بازی میکردم یه مدت میگذشت خیلی آروم بهش میگفتم محاله تو این حالت بتونی بخوابی و اون خندش میگرفت تاوان شیرینی اون خنده ها این بود... ...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۰۸ - ۱۸:۳۵ 3 نظر , 286
بازدید
قانون زندگی
قانون صف:اگر شما از یک صف به صف دیگری بروید،سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:اگر شماره ای را اشتباه گرفتید،آن شماره اغلب اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:بعد از این که دستتان حسابی گریسی شد،بینی شما شروع به خارش می کند.
قانون کارگاه:اگر چیزی از دستتان به زمین افتاد،قطعاَ به پرت تری...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۰۸ - ۱۱:۱۲ 7 نظر , 321
بازدید
سپردن
از پل نامردان عبور نکن ، بگذار آب تو را ببرد . . .از ترس شیر به روباه پناه نبر ، بگذار شیر تو را بخورد . . .ببر باش و درنده ، ولی از کنار آهوی آرمیده به آرامی بگذر...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۰۸ - ۰۲:۴۳ 4 نظر , 316
بازدید
خودبینی
خیلی جالبه از سرما خوردگی می ترسیم از سر خوردگی دوستامون نمی ترسیم.از شکستن لیوان می ترسیم از شکستن دل دوستامون نمی ترسیم.ازاینکه بهمون خیانت کنند می ترسیم ولی از اینکه خیانت کنیم نمی ترسیم از سوسک میترسیم ولی از شخصیت ادما مثل سوسک نمی ترسیم.......
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۰۸ - ۰۲:۲۹ 0 نظر , 311
بازدید
بیوگرافی افسانه پاکرو
نام : افسانهنام خانوادگی : پاکرومتولد : 04/۲/۱۳۶۲محل سکونت : تهرانتحصیلات : لیسانس نقاشی (آخه اینم شد رشته)معروفترین اثر : رویای خیسخبر خوب اینکه مجرده خبره بدم اینکه میگن خانم ماشین نداره (اما داره خوبشم داره)هنگام تحصیل در دبستان در چند نمایشنامه ایفای نقش کرده بود که در یکی از آن نمایشنام...
حقیقت زندگی
دروغ بگو : تا باورت کنندآب زیر کاه باش : تا بهت اعتماد کنندبی غیرت باش : تا آزادی حس کنندخیانت هایشان را نبین : تا آرام باشندکذب بگو : تا عاشقت شوندهر چه نداری بگو دارم , هر چی داری بگو بهترینش را دارم ...اگر ساده ای ؛ اگر راست گویی ؛ اگر باوفایی . . .اگر با غیرتی ! اگر یک رنگی . . .همیشه مثل من تنه...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۰۸ - ۰۰:۳۷ 0 نظر , 433
بازدید
تنها و تنها
چه لحظـــه دردآوریـــه، اون لــحظه کــه میپرسه: خوبیــ؟ بغض تو گلوتــ میپیــچه ... 5 خط تایپ میكــنی، ولــی بــه جــای enter ... همــه رو پاکــ میكــنی و مینویســی: ... خوبــم مرســی تو خوبـــــی؟...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۹:۴۵ 6 نظر , 384
بازدید
ساده
ساده گفتم ساده پنداشتی و رهایم کردی سخت و مبهم بیان کردم حرفهایم را متوجه نشدی گفتارم را نمیتوانم تغییر دهم خواهشم این است باورت را تغییر ده...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۹:۰۷ 2 نظر , 346
بازدید
دلتنگی
با حس عجیبی، با حال غریبی، دلم تنگتهپراز عشق و عادت، بدون حسادت، دلم تنگتهگله بی گلایه، بدون کنایه، دلم تنگتهپراز فکر رنگی، یه جور قشنگی، دلم تنگتهتوجایی که هیچکی واسه هیچکی نیست و همه دل پریشون دلم تنگ تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمیشن...دلم تنگ تنگه واسه یه لحظه کنارتو بودن......
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۷:۱۱ 1 نظر , 391
بازدید
زندگی
خــاطـرات خـــیـلی عـــجـیـبندگـــاهـی اوقــات مــی خـــنـدیـم بـه روزهــای کـه گــریـه مـی کـردیم"گـــاهی گــریه مــی کـــنـیم به یــاد روزهــایــی که می خــندیـدیـم ....
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۷:۰۳ 1 نظر , 421
بازدید
امید به زندگی
امروز صبح که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :زندگی چه میگوید؟.....جواب را در اتاقم پیدا کردم....پنکه گفت:خونسرد باش ... سقف گفت:اهداف بلند داشته باش ...... پنجره گفت:دنیا را بنگر ... ساعت گفت : هرثانیه با ارزش باش .... آینه گفت :قبل از هرکاری ،به بازتاب بیندیش ....تقویم گفت : به روز باش.... در گفت...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۴:۵۳ 2 نظر , 484
بازدید
دلداری
ه روز یه پیرمردی کنار خیابون ایستاده بودیه کاغذی به سینه اش بود که روش نوشته بود من نابینا هستمکلاهی هم جلوش بود که 3سکه داخلش بودروزنامه نگاری اون رو دید و کاغذ روی سینه اش را برداشتروی کاغذ دیگری چیزی نوشت و به گردن پیرمرد انداختفردای اون روز کلاه پیرمرد جای سکه انداختن نداشت و از سکه پر شده بود(ر...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۴:۰۰ 2 نظر , 480
بازدید
تنهایی
انگاه که نمیتوانیم پا به پای زندگی حرکت کنیمنا امیدی توان را از قدم هایمان میگیردو ترفندها برای رهایی بجایی نمیرسد...برای بازیابی توان از دست رفتهبیایید معجزه اشک را از یاد نبریم!...
تاریخ درج:
۹۱/۱۱/۱۰ - ۱۳:۳۹ 3 نظر , 319
بازدید |
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (2)
|