عقرب در قمرت پاک بهم ریخت مرا
عطش چهره ی نمناک بهم ریخت مرا
مستی لعل لبت درخور اغیار مباد
سرخوشم یار که این تاک بهم ریخت مرا
عشق تو چون شرری خرمن جانم را سوخت
سوزش سینه ی صدچاک بهم ریخت مرا
" آسمان بار امانت نتوانست کشید
" طالع و قرعه ی افلاک بهم ریخت مرا
بیستون نام تو را تا که شنی...
تاریخ درج: ۹۴/۰۲/۲۹ - ۱۴:۵۵
( 11 نظر , 185
بازدید )