(از هیچ تا پوچ)
(هیژا)
توی این داستان ما مرد خوب قصه ها بود که داشت توی خیابون ها رد می شد چشاش افتاد به یه بچه ای که از پدرش بستنی می خواست پدر پول نداشت بستنی بخره بچه رو دست می انداخت ناگهان توی فکر فرو رفت چون مرد خوب قصه ی ما چند خیابون بالاتر دیده بود دختری رو که برای سیر کردن شکمش ت...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۶ - ۱۵:۲۰
( 2 نظر , 228
بازدید )