دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامت او دوخته بود
جان عشاق سپند رخ خود میدانست
و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارت بکشم می&zw... تاریخ درج: ۹۵/۰۳/۰۲ - ۱۳:۵۶( 12 نظر , 179
بازدید )
آخ که امشب عجیب دلم گرفته. الان که اومدم یه سری به میانالی بزنم بیشتر دلم گرفت. یادم افتاد به چند شال پیش، با چه شور و اشتیاقی میومدم اینجا. اما حالا با بیحوصلگی میام چند دقیقه ای میمونم و بعدشم میرم. کاش آدما میدونستن اینده چی براشون داره. اما آینده انگار خیلی وقته دیگه چیزی برا من نداره. حال عجیبی... تاریخ درج: ۹۴/۱۱/۱۴ - ۲۰:۳۳( 40 نظر , 185
بازدید )
زمانی از دوست داشتن می گفتیمن از بوی گندمپاییز استروبه رویم تنها،فنجان قهوه ایستکه مرا تلخ خواهد خورد.
از این دردی که من دارم
کسی چیزی نمیدونه
تا وقتی دوری از آتیش ...
قضاوت کردن آسونه
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آ... تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۱۰ - ۱۷:۲۹( 16 نظر , 262
بازدید )
با همه تون قهرم.هیچکس به صفحه ی من نمیاد و از من بازدید نمیکنه.اما دخترای دیگه همشون سرشون شلوغه و کلی دیدو بازدید دارن.
ای اد لیست نامهربونم... تاریخ درج: ۹۲/۰۸/۰۱ - ۲۰:۴۷( 44 نظر , 238
بازدید )
ملانصرالدین
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.... تاریخ درج: ۹۲/۰۷/۲۲ - ۱۷:۴۴( 8 نظر , 228
بازدید )