تقدیم با عشق سلام برزیبای همیشه جاودان عشق زیبای افسونگری که دل را می رباید و جان را در آتش بی تابی می سوزاند... ای عشق ، با من چه کرده ای؟
وقتی برای لحظه ای رهایم می کنی دلتنگیت امانم نمی دهد و دوریت روح آشفته ام را آشفته تر می سازد . و وقتی می آیی وصالت چنان آتشی به جانم میزند که دی... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۱۱ - ۲۰:۳۶( 2 نظر , 130
بازدید )
میخواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم، دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمیشود، کمی نزدیکتر بیا میخواهم با تو بودن را حس کنم... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۱۱ - ۲۰:۲۰( 1 نظر , 179
بازدید )
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش !
شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی
و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن
چون شاید
هیچوقت
هیچ کس
تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه !!... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۱۱ - ۲۰:۱۶( 1 نظر , 161
بازدید )
و حدس میزنم شبی مرا جواب میکنی وقصر کوچک دل مرا خراب میکنی سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی وکاش گفته بودی از همان نگاه اولت که بعد من دوباره دوست انتخاب میکنی
... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۰۲ - ۰۰:۱۹( 1 نظر , 155
بازدید )
آسمان امشب به حالم مویه کن روح تب دار مرا پاشویه کن آتش افکند عاشقی بر حاصلم گریه کن در مجلس ختم دلم گریه کن ای عشق روحم تیر خورد شانه احساس من شمشیر خورد آن که میگفتند پشت قابهاست دختر فرمانروای آبهاست آن که میگفتند از جنس گل است شرح احساسات سبز بلبل است او شبی آمد آمد مرا دیوانه کرد او مرا یک باغ... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۰۲ - ۰۰:۱۷( 0 نظر , 156
بازدید )
حــــــــالَش را داری کمی به حــــــــالِ خودمان ، گـِـریه کُنیم؟؟؟ برای دلتنگی هایمان تنهایی مان خستگی مان بی کسی مان در اوج شلوغی گریه های پنهان در پشت خنده هامان و تمام حرفهای نگفته مان برای هرکدام می توان تا آخر دنیا اشک ریخت و گریه کرد
... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۰۲ - ۰۰:۱۶( 1 نظر , 146
بازدید )
اگه یه روزی احساس کردی که واقعا دوسش داری حتما بهش بگو چون یه روزی میرسه که این جمله ی قشنگ مثل بغض تو گلوت میمونه و حتی اگه با فریاد هم بگی بازم مث یه بغض میمونه چون اونی که باید اینو بشنوه دیگه نیست و حال و روزت میشه
من طاقت نمیاورم°°°کارمن نیست فراموش کردن چشمهایت°°°بخت... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۰۲ - ۰۰:۱۱( 1 نظر , 147
بازدید )
نمیدونم چرا لبهام خنده از یادشون رفته وقتی اون بود حتی با فکرش لبخند روی لبهام خونه میکرد فکر کنم با رفتنش حافظه لبهامو پاک کرده حالا دیگه یادشون رفته که قبلا چطور میخندیدند
... تاریخ درج: ۹۲/۰۶/۰۲ - ۰۰:۰۶( 1 نظر , 153
بازدید )