مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند: چرا دیر می آیی؟ جواب می داد: یک ساعت بیشتر می خوابم تا انرژی زیادتری برای کار کردن داشته باشم، برای آن یک ساعت هم که پول نمی گیرم. یک روز رئیس او را خواست و برای آخرین بار اخطار کرد که دیگر دیر سر کار نیاید. مرد هر وقت مطلب آماده برای تدریس نداش...

، . . . ...

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازدهنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را بردمرد حیران مانده بود که چکار کند. تصمیم گرفت که ماشینش ...

امروز اگر پر بگشایم به هوایت فرداست که سر می دهم آواز برایت پیداست که این " سعی " تو خالی " ز صفا" نیست از خسته ترین تشنه تربن هر وله هایت دریایی و من مثل سراسیمه ترین رود سر می نهم از دورترین نقطه به پایت تا اینکه ضریحت نشود حلقه ی دستم صد دور حرم می زنم ای دو...

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم می گیری به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم ...

حکایت ما آدم ها …حکایت کفشاییه که …اگه جفت نباشند …هر کدومشون …هر چقدر شیک باشند …هر چقدر هم نو باشندتا همیشه …لنگه به لنگه اند …کاش …خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …جفت هر کس رو باهاش می آفرید …تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر ای...

یه روزنامه ی اردنی خبر زده که آمریکا چهار شنبه به ایران حمله میکنه، اینا هم کامنتهای زیر اون تو یه سایت فارسی!خوب همین کارارو میکنید که هی پشیمون میشن از حمله دیگه =)))...* ما 4شنبه امتحان داریم لطفا بندازین جمعه* من چهارشنبه چک دارم !* منم چهارشنبه امتحان دارم . موندم چیکار کنم . برم جنگ نَرَم جنگ....

حالا برای شادی عالیجنابهاتبعید می شوند شهیدان به قابهاتبعید می شوند که سر در نیاورنداز بازی کثیف حساب و کتابهاصندوق های پر شده ی روشن نندتابوتهای پر شده با آفتابهامن رأی می دهم به شهیدی که بی سر استهرچند رأی باطله ام در حسابهاتقصیر من که نیست اگر سقف هایتاناینقدر کوچک است برای عقابهاسال ه...

...