و هر روز او متولد میشود؛ عاشق می شود؛ مادر می شود؛ پیر میشود و میمیرد....و قرن هاست که او؛ عشق می کارد و کینه درو می کند چرا که درچین وشیارهای صورت مردش به جای گذشت زمان جوانی بر باد رفته اش را می بیندودر قدم های لرزان مردش؛ گام های شتابزده جوانی برای رفتن و درد های منقطعقلب مرد؛سینه ای را به یاد می...
تاریخ درج: ۹۲/۱۱/۲۹ - ۱۶:۵۴
( 1 نظر , 107
بازدید )