روزی گنجشکی داشت در برف و سرما پرواز میکرد که خیلی سردش بود یهو بالهایش سست شد وبر روی زمین افتاد وداشت سرما میخورد.در نزدیکی اون گاوی داشت رد میشد که یهو تپاله بر روی گنجشک انداخت گنجشک خوش حال شد و داشت به خاطر گرم شدنش آواز میخوند که یهویی از شانس بد او گربه ایی صدای گنجشک را شنید.وآمد گنجشک را ا...
تاریخ درج:
۹۳/۰۱/۲۹ - ۲۲:۴۵ 1 نظر , 159
بازدید