فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 2277


درباره من
کوروش ای شیر ژیان پارسی ای سخن هایت دمادم راستی
ای هوای پاک شاد آشتی میهنت را درجهان آراستی
خون پاک آریایی در تنت مهروماه پارسایی در سرت
نغمه تابان مزدا بر لبت جلگه آب رهایی همرهت
ما همه چشمان به راهت دوختیم چون به گیتی پند تو اندوختیم
راه تو راه رهایی جستن است نی که در خواب سیاهی خفتن است
کوروش ای جانم فدای راه تو درتن ومغزم همه اوای تو
چون خردمندان خردمندی کنی در تن وجان همه مردی کنی
چشم گیتی را همه نیکی کنی تنگ دستان را دست گیری کنی
در مرامت مردمان را داشتی خوی خود را چون درخت افراشتی
مردمان را از خودت پنداشتی بر زمین تخم خرد را کاشتی
راستی را آرمانت داشتی دشمنان مردمان را کاستی
تا به کی باشد به ره چشمان ما تا که ره یابد به تو دستان ما
من به خواب خویش رویت را دیده ام من به خوابم روی تو بوسیده ام
در هوای کوی تو پیچیده ام باده مهر دلت نوشیده ام
کوروش ای مرد بزرگ پارسی کوروش ای جان و روان راستی
کوروش ای نام و نوای آشتی تخم نیکی را به گیتی کاشتی
خاموشی را روشنی افراشتی چون به دل مهر کیانی داشتی
زنده باد کوروش بزرگ
..................................................
«ای رهگذر:
هر که هستی و از هر کجا که بیایی می دانم سرانجام روزی بر این مکان گام خواهی نهاد.پس بدان... من کوروش هستم..من بزرگترین فرمانروایی را در جهان برای مردمانم بنیاد نهادم، بر من و اندک خاکی که تنم را پوشانده حسرت مخور، مرا بگذار و بگذر.»

کوروش بزرگ.

کسری_اعتمادی (kasra-001 )    
   
عنوان: وطنم کجاست ای نقشه ؟!
وطنم کجاست ای نقشه ؟!
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 138 بازدید امروز: 134

این تصویر توسط علی مسعودی* بررسی شده است.
توضیحات:
وطنم کجاست ای نقشه ؟! دوشنبه یا سمرقند ؟
وطنِ یگانه با چند شناسنامه تا چند ؟
ستمی که من کشیدم، نشِنیدم و ندیدم
که کسی کند به خویش و پدری کند به فرزند
پدرا ! چرا غریبانه مرا زِ خویش راندی ؟!
پدرا ! چگونه طفلانِ تو را زِ تو گرفتند ؟!
چه خریده ای غریبیّ، به بهایِ خودفریبیّ،
به بهانه ی نجیبیّ، به هزار و اَند ترفند ؟
نه همیشه نیل نیل است تو طفلِ الکنت را،
به چه دایه داده ای؟ از چه کسی شنیده ای پند ؟!
مپَسَند سُنقُرا جوجَگَکانِ زخمی ات را
به هوای دانه در دام و به طمعِ دُنبه در بند
تو جزیره بودی از بینِ دو رود تا فرارود
تو فراخ بودی از ساحلِ کرخه تا به هِلمَند
اَرَسَت چرا نَذارَد؟ که زِ ابر خون ببارد،
که بِدین نَمَط بیارَد، برِسانَدَش به اروند
نه که بی رگ است پامیر و رگش تهی ست از خون
نه که خامُش است و بی کینه که یخ زده دماوند
به امیدِ دیدنِ خاطره های مِه گرفتَه ست
که سَرَک کشیده البرز و سَرَک کشیده الوند
چه نسیمِ داغ و تلخی ! زِ دمشق یا زِ بلخی ؟!
به کجا رسیده نوروز و که دود کرده اسپند ؟  
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۱۶ ساعت 14:08
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)