به پروازند دل‌ها بال در بال کبوترها دل من هم به پرواز است دنبال کبوترها چو مهرش را به دل داریم و دور از دیدن یاریم طلب را نامه‌ها بستیم بر بال کبوترها دل بی‌طاقت ما در تب دیدار می‌سوزد به کوی دوست، پرواز است آمال کبوترها صفایی باشد و شوری در این پرواز عرفانی خوشا...

به: شما تاریخ : امروز از: خالق موضوع : خودت من خدا هستم. امروز من همه مشکلاتت را اداره میکنم . لطفا به خاطر داشته باش که من به کمک تو نیاز ندارم. اگر در زندگی وضعیتی برایت پیش آید که قادر به اداره کردن آن نیستی، برای رفع کردن آن تلاش نکن . آنرا در صندوق( برای ...

۷ تمرین ورزشی که می تواند بدن تان را دگرگون کند اگر به دنبال راه های مؤثر برای تغییر شکل بدن و دگرگون شدن آن هستید،تمریناتی هستند که می توانند در این مسیر به شما کمک کنند. این تمریناتساده به خوبی بدن شما را تقویت می کند و حتی اگر اضافه وزن یا چربی داشتهباشید، در رفع آن به شما کمک می کند. باید...

الّهُمَّ اِشف کلَّ مَریض بدینوسیله از خیّرین و نیکوکاران عزیز شهرمان درخواست میشود در صورت امکان، به یک بیمار نوجوان مبتلاء به «تنگی دریچه قلب» که ماهانه به مبلغ حدود 350 هزار تومان نیاز دارد تا تحت مداوای پزشک متخصص در تبریز قرار گیرد، کمک نمایند. بیمار فوق الاشاره، به...

هرکس این دعا را خواند به جای شکلک گذاشتن کپی کنه به نظرات اللهـــم عجـــل لــولیـــک الفـــرج دانلود دعای سلامتی امام زمان (عج) با صدای حاج مهدی سماواتی بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَ...

بچه ها ویدئوهای جدید از مراسم مرتضی رو اضافه کردم... به صفحه اصلی سر بزنید ببینید...بچه ها برید اینو گوش بدید... یکسال پیش مرتضی برامون زنده اجراش کرده بود... http://www.miyanali.com/ZAKHMI-E-Z-H/clip/39 فیلم یکساعت پیش جلوی در بیمارستان... http://www.miyanali.com/ZAKHMI-E-Z-H/clip/40 ___...

...

توی محوطه دانشگاه باد خیلی شدیدی می وزید، طوری که مجبور بودی چادرت را محکم دور خودت بپیچی تا مبادا باد چادر از سرت برگیرد. به وسط محوطه رسیده بودیم.شدت باد و گرد و خاک آنقدر زیاد بود که ناخودآگاه چشمهایمان را بستیم و وسط محوطه ایستادیم. در همین شلوغی، باد چادر دختری را از سرش برداشت و چند متر ...

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود،مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی،طوری که رگ گردنش بیرو...

باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان می خورد بر بام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین خوب و شیرین توی جنگل های گیلان کودکی ده ساله بودم شاد و خرم نرم و نازک چست و چابک با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو می پریدم ازلب جوی دور میگشتم ز خانه می شنیدم از پرنده داستان های نهانی از لب باد وزنده ر...

مهدی بیا از ماموریت که برگشت ، خوشحال بود. پرسید: . “ راستی فرمانده ! گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد ؟ ” ابلیس جواب داد : . ” امام ای...