به حباب نگران لب رود قسم..
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم میگذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند...
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز...!!!
زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم ...
زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم...
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار...
...
روزی گنجشکی به تقاضای دلش پرکشید و اوج گرفت
آنقدر بالا رفت تا به خانه ربش رسید آنگاه آرام گرفت
پرنده کوچک خسته ز دنیا بد از روی قصه و درد آهش گرفت
سکوتش را شکست و ناله کنان قصه درد ناکه زندگی را از برای خالقش از سر گرفت
گفتیارب این همه اختیار که ارزانی دادی آدمی را دیدی دنیارا در بر گرفت
لانه ک...