فراموش کردم
رتبه کلی: 654


درباره من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


خــاکـــــــ بـر سـرِ

تـمـامِ ایـن کـلـمـاتــــــــ

اگـر تـو از میانِ تمامشان

نفهمی مـن دلـتـنـگـم ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بی گناهی ...

کم گناهی نیست

در دیوان عشق

یوسف از دامان پاک خود

به زندان رفته است ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دسـتـهـایـم را

مـحـکـم فـشـار بـده

ایـنـجـا خـیـلی هـا

سـر جـدایی مـن و تـو

شرط بـسـتـه انـد ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من از قبل باخته بودم !

مچ انداختن

بهانه ای بـود ؛

برای گرفتن دوباره ی

دسـت تـــــو ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیـر کـرده ای !!!

عقربه ها گیر کرده اند

در گلوی مـن ...

انـگار کـه رد نمیشود

نـه زمــان !!!

نـه آب خــوش !!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود ...!

اینجا زمین است ...

رسم آدمهایش

عجیب است !!!

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردن

فراموشت میکنند !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امپراطور سکوت (memorizezarifi )    
   
عنوان: .......
.......
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 302 بازدید امروز: 302

این تصویر توسط محراب عبوسی بررسی شده است.
توضیحات:







یک روز کوله بارم را
می بندم و از این شهر ،
فاصله می گیرم
دور می شوم از تکرار ،
عبور می کنم از خیابان های بی نشان
و می روم تا مقصد های نامعلوم ...!
تا اقیانوس های آرام
و جزایر ناشناخته ،
تا قله های بلند ،
دشت های وسیع ،
جنگل های سبز ،
تا قطب های بی نهایت دور ...!
روزی کوله بارم را
به تلافیِ تمامِ ماندن ها ،
می بندم و می روم ...!





 
 
درج شده در تاریخ ۲/۰۲/۲۴ ساعت 23:32
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
این نظر توسط خود ارسال کننده نظر حذف شده است.
این نظر توسط خود ارسال کننده نظر حذف شده است.
این نظر توسط خود ارسال کننده نظر حذف شده است.
این نظر توسط خود ارسال کننده نظر حذف شده است.
این نظر توسط خود ارسال کننده نظر حذف شده است.
امپراطور سکوت(memorizezarifi )
۲/۰۲/۲۴ - 23:45

برای هیچکس آن‌ قدر ها مهم نیست
که تو تا چه اندازه غمگینی
و داری لابلای نقاب آرامش
و سکوتت چقدر رنج میکشی...!
انسان‌ ها فقط چهره‌‌ی خندان
و روی گشاده‌ی تو را میخواهند ،
برای هیچ‌‌ کس تحمل یک چهره‌ی گرفته
و یک حال نگران ، منفعتی ندارد...!
انسان‌‌ها معمولا در روز‌های آسانی
کنار تو می‌‌مانند ،
روزهای سخت ، آدم‌های سخت
و دوستان سخت و رفیق‌‌های سخت میخواهد.
ولی تو آدم‌ها را دوست داشته باش ،
حتی اگر برای هیچ‌ کدامشان
اهمیتی نداشته باشد که تو
درست همین لحظه
که آرام و خون‌ سرد مقابلشان ایستاده‌ای ،
در اعماق کدامین پرتگاه اندوه
داری دست و پا میزنی...!!!
لاهوتیان(whoop )
۲/۰۲/۲۵ - 10:34
یه وقتایی لازمه زمین بخوری
تا ببینی کیا پشتتن و کیا باعث رشدتن
کیا میرن و کیا همه جوره می مونن
گاهی لازمه جوری زمین بخوری که
زخمی بشی
زخمات و باز بزاری تا ببینی کیا
نمک می پاشن
کیا مرحم میزارن
کیا هم دردن و کیا هم خودِ دردن
هیچوقت تا زخمی نشی
نمیتونی بفهمی کی چه رفتاری میکنه
و یه کسایی مرهم میزارن که اصلا یادشونم نمیکردی
زمین که میخوری میبینی
کیا خودین
کیا نخودین
و کیا بیخودین ...
این نظر توسط خود ارسال کننده نظر حذف شده است.
این نظر توسط خود ارسال کننده نظر حذف شده است.
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)