|
امپراطور سکوت
(memorizezarifi )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
302 بازدید امروز: 302
توضیحات:
یک روز کوله بارم را می بندم و از این شهر ، فاصله می گیرم دور می شوم از تکرار ، عبور می کنم از خیابان های بی نشان و می روم تا مقصد های نامعلوم ...! تا اقیانوس های آرام و جزایر ناشناخته ، تا قله های بلند ، دشت های وسیع ، جنگل های سبز ، تا قطب های بی نهایت دور ...! روزی کوله بارم را به تلافیِ تمامِ ماندن ها ، می بندم و می روم ...!
درج شده در تاریخ ۲/۰۲/۲۴ ساعت 23:32
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|
به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
برای هیچکس آن قدر ها مهم نیست
که تو تا چه اندازه غمگینی
و داری لابلای نقاب آرامش
و سکوتت چقدر رنج میکشی...!
انسان ها فقط چهرهی خندان
و روی گشادهی تو را میخواهند ،
برای هیچ کس تحمل یک چهرهی گرفته
و یک حال نگران ، منفعتی ندارد...!
انسانها معمولا در روزهای آسانی
کنار تو میمانند ،
روزهای سخت ، آدمهای سخت
و دوستان سخت و رفیقهای سخت میخواهد.
ولی تو آدمها را دوست داشته باش ،
حتی اگر برای هیچ کدامشان
اهمیتی نداشته باشد که تو
درست همین لحظه
که آرام و خون سرد مقابلشان ایستادهای ،
در اعماق کدامین پرتگاه اندوه
داری دست و پا میزنی...!!!
تا ببینی کیا پشتتن و کیا باعث رشدتن
کیا میرن و کیا همه جوره می مونن
گاهی لازمه جوری زمین بخوری که
زخمی بشی
زخمات و باز بزاری تا ببینی کیا
نمک می پاشن
کیا مرحم میزارن
کیا هم دردن و کیا هم خودِ دردن
هیچوقت تا زخمی نشی
نمیتونی بفهمی کی چه رفتاری میکنه
و یه کسایی مرهم میزارن که اصلا یادشونم نمیکردی
زمین که میخوری میبینی
کیا خودین
کیا نخودین
و کیا بیخودین ...