فراموش کردم
رتبه کلی: 654


درباره من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


خــاکـــــــ بـر سـرِ

تـمـامِ ایـن کـلـمـاتــــــــ

اگـر تـو از میانِ تمامشان

نفهمی مـن دلـتـنـگـم ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بی گناهی ...

کم گناهی نیست

در دیوان عشق

یوسف از دامان پاک خود

به زندان رفته است ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دسـتـهـایـم را

مـحـکـم فـشـار بـده

ایـنـجـا خـیـلی هـا

سـر جـدایی مـن و تـو

شرط بـسـتـه انـد ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من از قبل باخته بودم !

مچ انداختن

بهانه ای بـود ؛

برای گرفتن دوباره ی

دسـت تـــــو ...!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیـر کـرده ای !!!

عقربه ها گیر کرده اند

در گلوی مـن ...

انـگار کـه رد نمیشود

نـه زمــان !!!

نـه آب خــوش !!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود ...!

اینجا زمین است ...

رسم آدمهایش

عجیب است !!!

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردن

فراموشت میکنند !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

امپراطور سکوت (memorizezarifi )    
   
عنوان: زندگی ...
زندگی ...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 161 بازدید امروز: 161

این تصویر توسط محراب عبوسی بررسی شده است.
توضیحات:





زندگی با تمام دردهایش ،
هنوز هم زیباست...!
هنوز هم خورشید ، لبخند می‌زند ،
آسمان ، در آغوش می‌ گیرد ،
زمین می‌ رویانَد و
درختانِ لبخند ، شکوفه می‌ زنند
شمع‌ دانی‌ها گل می‌دهند ،
ماه ، می‌تابد ،
ستاره ، چشمک می‌زند ،
چشمه‌ ها می‌جوشند
و امید ، هر صبح در زیر پوست سرد زمین،
به جریان می‌افتد ...
که امید ، زیباست
عشق ، زیباست
طلوع ، زیباست
شکفتن ، زیباست
تولد ، زیباست
و زندگی ...
زندگی با تمام دردهایش ،
هنوز هم زیباست...!





بماند یادگاری
یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۲
۲۳:۲۳


 
درج شده در تاریخ ۲/۰۶/۱۲ ساعت 23:23
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
امپراطور سکوت(memorizezarifi )
۲/۰۶/۱۲ - 23:32

عشق این صید گریزان گر چه رفت از دست روزی
می‌توان با همت عالی به او پیوست روزی

غم اگر هم سال‌ ها پیچیده دورم پیله ، باری
بال خواهم زد در این «از چارسو بن‌ بست» ، روزی

هر کسی پرسید از من حال عمری عاشقی را
راز داری کردم و گفتم: «دلم نشکست روزی»

عاقبت ای عشق ! در پاداش شب‌ ها هوشیاری
فاش می‌بینم در آغوشت می‌‌افتم مست ، روزی

گفتی: «آیا همچنان امیدواری؟!» گفتم: آری !
من برآنم پشت این شب‌ ها یقینا هست روزی...!
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (1)