بچه خواهر 4 سالم زنگ زده میگه دایی آقا جونینا شام اومدن اینجا , توام میای دیگه , منم چشام یه برقی زد گفتم نه دایی من فردا امتحان دارم , باید برم خونه , سر راه سری رفتم دنبال دوست دخترم بردمش خونه , تا درو وا کردیم دیدم کل خانواده تو حال وایسادن منتظر من , بچه خواهرم داره به مامانم میگه , " بفرما مام...
تاریخ درج:
۹۲/۱۱/۲۲ - ۲۱:۵۸ 54 نظر , 214
بازدید