به سلامتی کسی که یه روزی همه ی رویام بود و خودش نمیدونست ! این مطلب رو زدم و می خوام بنویسم : تا یادم نره روزی میرسه که دلت برای عاشق شدن تنگ میشه ... *** Cheers *** به سلامتی اون روزگاری که روزگارش گذشته دیگه‌ ... *** Cheers...

از روزگــــــــــــار پرسیدم : با آنهایی که با زندگــــــــــــی و احساســــــــــــاتم بازی کـــــردن چــــــــــــه کنم؟ گفــــــت آنها را به مـــــن واگـــــذار کن که چــــــــــــرخ روزگار بــــــــــــالا ............ و ............... پاییــــــــــــن دارد ! ...

بازی تمام شد رفیق.... توبردی.... حالا نقاب را بردار بگذار ببینم .... زندگی را به چه کسی باختم. ...

Candan_Erchetin_-_Sensizlik Bir garip hüzün çöker insana El ayak çekilince Tek başına kalırsın dünyada Etraf sessizleşince nan bu ev alışamadı Hiç bir zaman sensizliğe Şimdi sensizlik oturyor Kalkıp gittiği...

روزششم اسفندسالروز تولد امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) است . به همین مناسبت یکی ازلطیف ترین و زیباترین سروده هایی که سالهاست وردزبان دوستداران شعر و موسیقی است انتخاب کردم ضمن اینکه درصفحه اول مطالب ، گلچینی ازاشعارایشان که به صورت دکلمه یا موسیقی دراین سایت به...

هر کی میگه دوست دارم همش دروغه هر کی میگه عاشقتم واسه دو روزه اگرچه خیلی تلخه حقیقت اینه به اون خدا هر چی میگن همش دروغه همش دروغه همش دروغه برو هرچی گریه کردم برات دیگه بسمه دیگه بسمه اگه خوب اگه بد بودم برات دیگه بسمه دیگه بسمه اگه عشقی که میگن همینه دیگه بسمه دیگه بسمه نمی خوام چشام تو رو ببینه د...

سخت ترین دو راهی: دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است. گاهی کامل فراموش میکنی و بعد می بینی که باید منتظر می ماندی. و گاهی آن قدر منتظر می مانی که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی. ...

به تاوان دل شکسته ام هزاران دل خواهم شکست ... گناهش پای کسی که دلم را شکست ........!!! ...

نگران نباش حال ِ دلم خوب است ! نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست نه از شیطونی های مدامش ، به وقت ِ خواستن ِ تو آرام &nbs...

گذشت لحظه های با تو بودن و در پاییز عشقمان نامی از دوست داشتن باقی نماند چقدر زودگذر بود قصه من و تو و در آنروز که دست بی رحم تقدیر ...درو کرد گندمزار دلهایمان را و تهی شد همه جا از عطر گل عشق و در کوچ پرنده های غمگین در آن کویر آرزو شاعری دل شکسته و تنها ...

نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سودای جامی بی زوال پرسه ایی آغاز کردیم در خیال دل بیاد آورد ایام وصال از جدایی یک دو سالی میگذشت یک دوسال از عمر رفت و برنگشت دل بیاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را آن نظر بازی آن اصرار را آن دو چشم مست آهو وار را همچو رازی مبهم و...

به چه قیمتی گذشتی از شب های خیس مهتاب چی گذاشتیم از من و تو ، به جز آرزوی بر آب به چه قیمتی غرور رو سر راهمون کشیدی چرای لحظه های با هم ، بودنامونو ندیدی خوب من ، ما هر دو باختیم ، ...

هیچ باور نمیکردم اگر بگویم برو ، میروی و مرا با داشتن این همه خاطره تنها میگذاری ! گفتی زمان همه چیز رو درمان میکند ! خنده ام میگیرد این همه آشوب براه انداختی و رفتی که کاری دست زمان داده باشی ؟ برووووووووووووووووووو !!!!!! روزگاری می آید برگردی آن موقع زمان را برا...