فراموش کردم
رتبه کلی: 3582


درباره من
داستان پیرمرد.... - انجمن داستان کوتاه
پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم می‌زد. روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد. همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند: عجب بد شانسی‌ای آوردی پیرمرد جواب داد: بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟ چندی بعد اسب پیرمرد به ...
تاریخ درج: ۹۳/۱۰/۱۲ - ۲۰:۴۴ ( 5 نظر , 187 بازدید )
در فراسوی مرزهای تنت تو را دوست میدارم. - انجمن ادبی
 در فراسوی مرزهای تنت تو را دوست میدارم.آینه ها و شبپره های مشتاق را به من بدهروشنی و شراب راآسمان بلند و کمان گشادهی پلپرندهها و قوس و قزح را به من بدهو راه آخرین رادر پردهای که میزنی مکرر کن.در فراسوی مرزهای تنام تو را دوست می دارم.در آن دور دست بعیدکه رسالت اندامها پایان میپذیرد.و شعله ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۲/۱۱ - ۱۸:۳۶ ( 3 نظر , 167 بازدید )
بخدا قسم اگر سَبد کالا را درست راستم
بخدا قسم اگر سَبد کالا را درست راستم سهام عِدالت را در دست چپم بگذارید هرگز از دریافت یـاران انصراف نخواهم داد...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۲۲ - ۲۱:۳۲ ( 0 نظر , 91 بازدید )
بخونید خیلی خوبه ...
یکی از بچه ها تعریف میکرد :سر کلاس ریاضی بودیم بچه ها تا اقای استاد روشو میکرد سمت تخته سوت میزدن !!!یه نیم ساعتی بود داشتن این کارو تکرار میکردن تو یه کلاس 50نفری اونم مختلط فک کن یهو استاد برگشت گفت میخوام براتون یه خاطره تعریف کنم گفت:وقتی دانشجو بودم با یکی از هم کلاسی های دخترم دوس شدم یه چن...
تاریخ درج: ۹۳/۰۱/۰۶ - ۲۳:۳۳ ( 5 نظر , 120 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (2)