|
رتبه کلی: 2866
|
|
درباره من من پر از حرفهای نگفته ام
حرف هایی از جنس سکوت
حرفهایی برای هیچکس
به باد سپرده ام
حرفهای نگفته ام را
حالا حتی باد هم بی تابی میکند نبودنت را
نمیبینی سرگردان کوه و بیابان شده؟
|
حرفهای یک دل که دکلمه شده
تو اینجایی !
کنار دستم ..
شانه به شانهی زندگیام تو اینجایی !
لابه لای زبان گنگ این
حروف ..
در فاصلهی بین سطرهایم ..
در ابتدای هر بند، لبخند به دست نشستهای نه
قصر می خواهم نه باغی سر سبز
تنها پنجره ای می خواهم رو به خوشبخت ترین
...
تاریخ درج:
۹۵/۰۱/۳۰ - ۱۱:۴۵ 7 نظر , 221
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی
بیوفا نگار من، میکند به کار من
خندههای زیر لب، عشوههای پنهانی
دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟...
تاریخ درج:
۹۴/۰۶/۱۲ - ۱۹:۱۹ 9 نظر , 189
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
بهار را باور کن باز کن پنجره هارا که نسیم روز میلاد اقا قی هارا جشن می گیرد و بهار روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است همه چلچله ها برگشتند وطراوت را فریاد زدند کوچه یکپارچه اواز شده است ودرخت گیلاس هدیه جشن اقا قی ها را گل به دامن کرده است بازکن پنجره ها ....
پ...
تاریخ درج:
۹۴/۰۱/۰۶ - ۱۶:۴۳ 12 نظر , 261
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
وقتی کسی در کنارت هست، خوب نگاهش کن:
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش، نشستنش
به چشم هاش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند...
، . . . !
:
. . . !
. . ! .
. ...
تاریخ درج:
۹۳/۱۱/۲۵ - ۲۱:۱۲ 16 نظر , 254
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
من که نشد تا آخر همسفر تو باشم ...
وقتی که اون نگاهت ،، عشق و با من شروع کرد
انگار که تو قلب من ،، فاجعه ای طلوع کرد
من و تو با هم شدیم ،، مثل دو تا پرنده
همیشه فکرم این بود ،، گذشتن و پریدن ،، رفتن تا آخر راه
به حادثه رسیدن ،، نگاه من به قله ،، به اوج آسمون بود
...
تاریخ درج:
۹۳/۰۷/۲۶ - ۰۷:۳۰ 12 نظر , 153
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
مدتیــ ــــــ استـــ که دیگر نهـــ بارانی استـــ و نه ابریـــ ،
این روزها تنها یکــــ قلب استــــ ــــ که پر از درد دل استـــ!
نمی داند درد دلشــــ را به چهـــ کسیــ ــ بگوید؟
پســـ ای بارانـــ ببار که درد دلمـــ ر...
تاریخ درج:
۹۳/۰۷/۰۳ - ۱۰:۱۳ 18 نظر , 191
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است ه با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …
دلم ب...
تاریخ درج:
۹۳/۰۶/۰۱ - ۱۵:۰۴ 16 نظر , 229
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
روزهای بی خاطـــــــره
شبهای بلند و یاد تـــــــــــو.....
خنده هایت را هنوز بخاطر دارم
کاش میشد باز در یک غروب خاطره انگیز
دوباره با تـــــــــــــو قدمی زد....
یادت در شبهای پر از بی تابی
لحظاتی ارامم میکند...
اما گذر لحظه ها نبودنت , همه ی بودنم را به اتش میـــــــــــکشد....
...
تاریخ درج:
۹۳/۰۴/۱۲ - ۲۲:۵۰ 11 نظر , 190
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
عشق … اونیه که می خوای اون بشه مهتاب شبها و خورشید روشن زندگیت.عشق … اونیه که دلت همیشه بهونه ی اونو می گیره هر چند می دونی که گاهی دیدارش ممکن نیست.عشق … ا ونیه که براش بی تابی می کنی و نا خود آگاه بدنت براش می لرزه.عشق … اونیه که هر جا میری دوست داری اونم همراهت باشه.عش...
تاریخ درج:
۹۳/۰۴/۱۱ - ۲۲:۱۵ 5 نظر , 191
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
یک سال که هیچ، قرن ها می گذرد
یادت همه فاصله ها را بدرد
در تک تک اجزای تنم می مانی
جز آن که مرا مرگ، به یغما ببرد
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.مثل آن روز که می آمدی از دور ... دریغ!دل من در غم هجر...
تاریخ درج:
۹۳/۰۲/۳۰ - ۱۲:۲۷ 10 نظر , 196
بازدید
حرفهای یک دل که دکلمه شده
بوی عجیب این خاک باران خوردهمرا به یاد تو می اندازد خداوندو به اندازه تمام آسمان ها...دریاهادلم آرام میگیرد از یادتو به یاد می آورم که کسی گفته:"وقتی باران می باردخداوندلابه لای قطره های بارانمی بارد بر زمینبر خاک هادرخت و گل...
تاریخ درج:
۹۳/۰۲/۱۵ - ۱۲:۳۰ 14 نظر , 150
بازدید
حرفهای یه دل که دکلمه شده
خدایا....
میدانم هیچ صندوقچهای نیست
که بتوانم رازهایم را در آن بگذارم و درش را قفل کنم؛
چون تو همه قفلها را باز میکنی. میدانم
هیچ جایی نیست که&zwn...
تاریخ درج:
۹۲/۱۰/۱۳ - ۱۳:۵۷ 18 نظر , 255
بازدید
حرفهای یه دل که دکلمه شده
نشسته ام تنها، در سکوت ناگفته ها...
ناگهان شب شد پیدا...
مَنظَر چشمم که سحر انگیز و زیبا بود، گم شد.
دانستم زمان...
این نادیدۀ نا ایستاده...
چه بی مهر و قهار است...
چه رعدآسا و فرّار است.
گفتم زمان را سدی باید...
زمان را پهلوانی باید...
که باز ایستاند....
تاریخ درج:
۹۲/۱۰/۱۳ - ۱۳:۵۲ 11 نظر , 243
بازدید
حرفهای یه دل که دکلمه شده
ای بخت...
من چه کرده ام که با من چنین می کنی؟
آیا سزاوار بودن...
در بیگناه بودن است؟
من هم همانند دیگران...
در دلم آرزوهایی دارم...
نه آنچنان بزرگ...
بلکه کوچک...
همانند خودم...
...
تاریخ درج:
۹۲/۱۰/۱۳ - ۱۳:۴۸ 12 نظر , 178
بازدید
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
|