سلام ب تک تک دوستان گلم.امشب اخرین شبی که اینجام.خیلی خوش گذشت دور هم بودیم.البته بعضی خبرا دردناک بودوغصه خوردیم.
از تمام مطالب دوستان استفاده کردیم چ علمی وچ طنز وچ سیاسی و....ممنون.
عذر میخام از دوستانی ک وقت نشد ب پروفایلشون سر بزنم .
دلیل رفتم رو نپرسین قابل گفتن نیست.
89دوست گلم بابت ... تاریخ درج: ۹۴/۰۷/۱۷ - ۰۱:۱۷( 20 نظر , 179
بازدید )
پیرمردی گدای میکرد .او چشمانش را در حادثه ای از دست داده بود. همراهش کاغذ داشت که مطلبی روی آن نوشته بود متنش این بود(نابینا هستم کمک کنید) مردمی که رد میشدند. عده ای اندک پولی را جلویش پرت می کردن .تعدادی نگاهی هم به او نمی انداختن.بعضی ها بد به او نگاه میکردن.بعضی ها...... تاریخ درج: ۹۴/۰۶/۱۴ - ۰۰:۵۹( 17 نظر , 149
بازدید )
کفش کودک را دریا برد کودک روی ساحل نوشت:دریایی دزد...آن طرفتر مردی که صید خوبی داشت روی ماسه ها نوشت:دریای سخاوتمند...موجی آمد نوشته ها را شست و دریا آرام گفت:از قضاوت دیگران نهراس اگر بخواهی دریا باشی.... تاریخ درج: ۹۴/۰۶/۰۹ - ۰۳:۰۲( 7 نظر , 143
بازدید )