|
خادم الشهداء
(
![]()
آلبوم:
شهــــــــــــــدا
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
140 بازدید امروز: 136
توضیحات:
وقتی برادرم شهید شد، خیلی ناراحت بودم؛ اما مادر گفت: یادت نیست چه قدر سفارش کرد بعد از من گریه نکنید و هرگز به خاطر شهادتم لباس سیاه نپوشید. با خودم عهد کردم گریه نکنم، با آرامش کامل در تابوت را کنار زدم تا برای آخرین بار قامت رعنا و صورت زیبا و همیشه خندان داداش را ببینم، اصلاً باورم نشد که او برادرم است. دندان ها، لب ها و صورتش سوخته بود و پهلویش شکافته شده، تنها چیزی که مرا آرام کرد دست راستش بود که بر سینه اش قرار داشت. به یاد آن جمله اش افتادم: هروقت دیدید دست راستم روی سینه ام است بدانید خواستم به امام زمان (عج) سلام دهم.
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۱۹ ساعت 22:28
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|