درباره من یک دخترم نگاه به صدا وبدن ظریفم نکن..
اگر بخواهم... تمام هویت مردانه ات را به آتش خواهم کشید.. . . . سالهــــــــــا دویده ام با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا دیگــــر طــاقت رویاهــــایم تمــــــــــام شده است دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد . . . سر خاک من! اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه اونی که نخواست مارو بالاخره میاد دیدن جسدم اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتم رو گرفته اونی که سلام نکرد میاد برا خداحافظی عجب روزیه اون روز... . . . گاهی وقت ها تو زندگی، میرسی به یه جایی که بن بست نیست اما دیگه مقصد نداری! |
داستانک دخترک ! ... !
دخترک حدود 20 سال سن داشت.
پدر و مادر او وقتی که دخترک بچه بود در صانحه ی تصادف جان باخته بودند.
وضع مالی او بسیار زجر آور بود...
دخترک باکره همه ی روز ها را به سختی سپری میکرد.
صبح با کره ، ظهر با کره ، شب با کره ...
و بجز کره چیزی برای خوردن نداشت...!! ...
تاریخ درج:
۹۲/۰۶/۲۹ - ۱۳:۳۸ 18 نظر , 175
بازدید
پسر بودن یعنی این!طفلی پسرا،دلم سوخت...!
پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر
پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی که تحویلشون نمی گیرن پسر بودن یعنی کادو خریدن برای جی اف پسر بودن یعنی تا کی مفت خوری می کنی پسر بودن یعنی پس کی دفتر چه اماده به خد...
تاریخ درج:
۹۲/۰۴/۲۸ - ۲۰:۴۵ 5 نظر , 229
بازدید
دهه هفتادیا
دهه هفتاد ی یعنی زیزی گولو
یعنی بستنی توپی
یعنی مداد شمعی
یعنی پی اس 2006
یعنی کلاه قرمزی وآقای مرجی
یعنی توپ پلاستیکی قرمز با کتونی دبل
یعنی بابا آمد نان آورد...
یعنی بخوانیم وبنویسیم
یعنی پیک شادی
یعنی مداداِستدلِر
یعنی سیم کارت ایرانسل
یعنی نابرده رنج و وضعیت سفی...
تاریخ درج:
۹۲/۰۴/۱۹ - ۲۳:۵۴ 13 نظر , 292
بازدید
آدم بودن
زحمت دارد. . .آدم بودن را میگویم!این را میشود از مترسک ها آموختآن ها تمام عمر می ایستند تا آدم حسابشان کنند. . ....
تاریخ درج:
۹۲/۰۴/۱۹ - ۰۰:۲۰ 2 نظر , 234
بازدید
به خاطر تو
پرسید به خاطر کی زنده هستی ؟
با اینکه دلم میخواست با تمام وجود داد بزنم ، به خاطر تو ، ولی گفتم :به خاطر هیچکس . . . پرسید به خاطر چی زنده ای ؟با اینکه دلم فریاد میزد به خاطر تو ، با یه بغض غمگین گفتم :به خاطر هیچ چیز . . .ازش پرسیدم : تو به خاطر کی زنده ای ؟ در حالی که اشک تو چشماش...
تاریخ درج:
۹۲/۰۲/۱۷ - ۱۹:۵۲ 4 نظر , 237
بازدید
مشکلات این شکلی اند
نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد . آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه اش دعوت کند.
موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند.قبل از ورود ، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد ...
بعد با دو دستش ، شاخه های درخت را گرفت .چهره اش بی درنگ تغییر کرد.
خندان وار...
تاریخ درج:
۹۲/۰۱/۰۸ - ۲۲:۳۲ 6 نظر , 281
بازدید
نظام آموزشی ما
رفتم وام دانشجویی بگیرم، از امور مالی دانشگاهمیگم : اگه ضامن نداشته باشم چی میشه ؟میگه : منفجر میشی!اینم از نظام آموزشی ما :|
این عکسم همینطوری گذاشتم !
...
تاریخ درج:
۹۱/۱۲/۲۷ - ۱۳:۲۸ 4 نظر , 313
بازدید
روز آشــــــــنایی تا جدایی
یادتــــــه روز اولی که باهم آشنا شدیم اول فروردین ۱۳۸۸ بود تازه سیمکارتمو عوض کرده بودم
یادتـــــه بهت اس ام اس دادم گفتم:chera mozahemam mishid?
یادتــــه چی گفتی،گفتی:من مزاحم؟مزاحم شما؟خودتون اس ام اس دادین حالا من مزاحمم
آره خودم اس ام اس دادم اما قبلش به سیمکارت قبلیم زنگ میزدی
تا ...
تاریخ درج:
۹۱/۱۰/۲۴ - ۱۱:۲۴ 4 نظر , 404
بازدید
خاطرات یه دختر دانشجو دم بخت
دوشنبه اول مهر:امروز روز اولي است كه من دانشجو شده ام. شماره ي كلاس را از روي برد پيدا كردم. توي كلاس هيچ كس نبود، فقط يك پسر نشسته بود. وقتي پرسيدم «كلاس ادبيات اينجاست؟» خنديد و گفت:بله، اما تشكيل نمي شه(!)و دوباره در مقابل تعجبم گفت كه يكي دو هفته ي اول كه كلاس ها تشكيل نمي شود و خ...
تاریخ درج:
۹۱/۰۸/۰۷ - ۱۵:۵۳ 7 نظر , 522
بازدید
یه سوال از اعضای میانالی
سلام به دداش ها و ابجی های سایت میانالی
یه سوال از همه ی اعضای میانالی دارم
اگه دشمن بخواد به ایران حمله کنه اولین کاری که انجام میدی چیه؟
لطفا نظر بدین و شکلک هم نذارین
...
تاریخ درج:
۹۱/۰۸/۰۷ - ۱۵:۴۱ 5 نظر , 453
بازدید
عشق از دیدگاه مختلف
عشق از دیدگاه مختلف ـ عشق از دید حاج آقا : استغفرالله باز از این حرفهای بیناموسی زدی
(جمله ی عاشقانه : خداوند همه ی جوانان را به راه راست هدایتکند)
ـ عشق از دید دختر .. : آه ... خدای من یعنی میشه بدوناینکه بابام
بفهمه من عاشق بشم . ( جمله ی عاشقانه : ندارد)
ـ عشق از دید یک ریاضیدان : ...
تاریخ درج:
۹۱/۰۸/۰۳ - ۲۱:۵۹ 4 نظر , 453
بازدید
تفاوت گفتاری پسر و دختر در پای تلفن و بعد از آن
گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگلم... بوس بوس بوس
گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر
بعد از قطع کردن تلفن :
دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه ا...
تاریخ درج:
۹۱/۰۷/۳۰ - ۲۳:۰۲ 5 نظر , 642
بازدید
maaadddaaarrr
از حس جو گیری بدم میاد که بشینم و برای مادرم بنویسم اونم منیکه از فرط درگیری یه هفته بود که با مادرم حرف نزدم .......... اما یه چیزایی یادم میاد که شاید واسه همه مشترک باشه ......از کل بچگیم یه جمله از مادرم هنوزم منو بچه میکنه یادمه یه روز که املا نوزده شدم واسه اینکه کلمه ی فراهم رو" فراحم " نوش...
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|