به پـــــروازشـــک کرده بودمــ
هنگامی که شانه هایمــاز توان سنـــگین بالــخمـــیده بود...
روزی ما دوباره کبـــوترهایمان را پـــرواز خواهیم داد و مهـــربانی دست زیبــــایی را خواهد گرفتـــ ! و من آن روز را انتــــظار می کشمــ حتی روزی که نباشمـــ ...
گر بدین سان زیس...
**مهدیس**
تاریخ درج:
۹۲/۰۲/۰۸ - ۱۵:۰۲ 142 نظر , 1730
بازدید