درباره من گرگ هاری شده ام
هرزه پوی و دله دو شب درین دشت زمستان زده ی بی همه چیز می دوم ، برده ز هر باد گرو چشمهایم چو دو کانون شرار صف تاریکی شب را شکند همه بی رحمی و فرمان فرار گرگ هاری شده ام، خون مرا ظلمت زهر کرده چون شعله ی چشم تو سیاه تو چه آسوده و بی باک خزامی به برم آه ، می ترسم ، آه آه ، می ترسم از آن لحظه ی پر لذت و شوق که تو خود را نگری مانده نومید ز هر گونه دفاع زیر چنگ خشن وحشی و خونخوار منی پوپکم ! آهوکم چه نشستی غافل کز گزندم نرهی، گرچه پرستار منی پس ازین دره ی ژرف جای خمیازه ی جاوید شده ی غار سیاه پشت آن قله ی پوشیده ز برف نیست چیزی، خبری ور تو را گفتم چیز دگری هست ، نبود جز فریب دگری من ازین غفلت معصوم تو ، ای شعله ی پاک بیشتر سوزم و دندان به جگر می فشرم منشین با من ، با من منشین تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم ؟ تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من چه جنونی، چه نیازی، چه غمی ست ؟ یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست در دم این نیست ولی در دم این است که من بی تو دگر از جهان دورم و بی خویشتنم پوپکم ! آهوکم تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم مگرم سوی تو راهی باشد چون فروغ نگهت ورنه دیگر به چه کار آیم من بی تو ؟ چون مرده ی چشم سیهت منشین اما با من ، منشین تکیه بر من مکن ، ای پرده ی طناز حریر که شراری شده ام پوپکم ! آهوکم گرگ هاری شده ام |
![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۴/۰۱ - ۲۲:۰۱ 1 نظر , 261
بازدید ![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۳/۰۲ - ۱۷:۵۵ 1 نظر , 231
بازدید ![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۳/۰۱ - ۱۷:۲۷ 0 نظر , 192
بازدید ![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۳/۰۱ - ۱۷:۲۶ 0 نظر , 228
بازدید ![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۳/۰۱ - ۱۷:۲۶ 0 نظر , 228
بازدید ![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۳/۰۱ - ۱۷:۲۴ 0 نظر , 189
بازدید ![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۲/۳۱ - ۱۳:۰۳ 0 نظر , 246
بازدید ![]() ![]()
تاریخ درج:
۹۲/۰۲/۳۱ - ۱۲:۵۰ 0 نظر , 202
بازدید |
![]() ![]() کاربران آنلاین (3)
|