|
رتبه کلی: 1973
|
|
|
انگور در پیاله چشم دوات شد
انگور در پیاله چشم دوات شد تا اینکه چشمهای تو عینالقضات شد
چون پلک بست از همدان پا فرانهاد پلکی دگر به هم زد و پیر هرات شد
او معبدِ مقدس بودائیان شد وچشم من آنکه راهبه&zwn... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۴۱
( 1 نظر , 209
بازدید )
خدا سفالگری چیره دست و ماهر شد
شبی که با هیجان پیکر تو حاضر شد
فرشتهها لب چشمه به سجده افتادندهمین که ماه تمامت در آب ظاهر شد
به نام تو که دو چشمت بشارت رودندزمین بایر دنیا دوباره دایر شد
غم&z... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۴۱
( 2 نظر , 215
بازدید )
من قول می دهم که خودم باشم
، در امتداد ساده ی یک باور
شاید شبیه ( دختر سد هاشم ) با فکر های فر فریش بر سر
شاید شبیه دختر تنهایی که قول داده بود خودش باشد
یک روز سرد بهمن شصت و دو و بعد...گریه در بغل مادر
و روز بعد و بعد تر از آن روز کم کم شروع لکنت یک فریاد
م م م من ...ز ز ز ز زه ز... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۴۰
( 1 نظر , 184
بازدید )
یک سرنوشت سه حرفی، خالیست در کنج جدول
یک سرنوشت سه حرفی، خالیست در کنج جدول
فکر مرا کرده مشغول این راز از روز اول
آنجا زنی گریه میکرد با کودکان گرسنه
در دود خاکستر اینجا مردیست در پای منقل
سر درد داریم و گیجیم، این را نباید بگوییم
این چیزها مشکلی نیست، بعداً خودش میشود حل
این گرگ&zwn... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۳۹
( 2 نظر , 170
بازدید )
ساعت دو شب است که با چشم بیرمق
ساعت دو شب است که با چشم بیرمق
چیزی نشستهام بنویسم بر این ورق
چیزی که سالهاست تو آن را نگفتهای
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق
هر وقت حرف میزدی و سرخ میشدی
هر وقت مینشست به پیشانیات عرق
من با زبان شاعریام حرف می... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۳۸
( 2 نظر , 233
بازدید )
دوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است
دوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است
تمام ترسم از این آبروی لعنتی است
شبی میآیم و دل میزنم به دریاها
و این بزرگترین آرزوی لعنتی است
زمین چه میشود ... آه ای خدای جاودگر!
بگو چه در پی این کهنهگوی لعنتی است
زمان به صلح و صفا ختم میشود، هرچند... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۳۷
( 0 نظر , 175
بازدید )
بی تو اندیشیدهام کمتر به خیلی چیزها
بی تو اندیشیدهام کمتر به خیلی چیزها
میشوم بیاعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من نمیدانم هنوز
دوری از تو میشود منجر به خیلی چیزها
غیر معمولی است رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی میشود ـ مادر به خیلی چیزها
عکسهای... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۳۶
( 0 نظر , 185
بازدید )
قلم کنار تو افتاده
، لیقه خشک شده
حروف عشق به خط عتیقه خشک شده
دوباره زخم تو گل کرده، دوم ماه است
زمان به روی دو و ده دقیقه خشک شده
کنار پنجرهای ماه میوزد، داری
به سمت کوچه نگاهِ عمیق خشک شده
از آن قرار برای تو این فقط مانده ست
گلی که بر سر جیب جلیقه خشک شده
... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۳۵
( 0 نظر , 233
بازدید )
تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت...
غیر از تو من به هیچکس انگار هیچ وقت...
اینجا دلم گرفته و هی شور میزند
از خود مواظبت نکن و نگذار هیچ وقت...
اخبار گفت شهر شما امن و راحت است
من باورم نمیشود اخبار هیچ وقت...
حیفند روزهای جوانی، نمیشوند
این روزها دو مرتبه تکرار هیچ وق... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۳۵
( 2 نظر , 211
بازدید )
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم دیگر شبیهِ دردهای هیچ کس نیست
این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست
نه! در دلم انجگار جای هیچ کس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیهِ دردهای هیچ کس نیست
حتی نفسهای مرا از من گرفتند
من مردهام در من هوای هیچ کس نیست
دنیای مرموزیست ما باید بدانیم
که هیچکس اینجا برای هیچ&... تاریخ درج: ۹۲/۰۲/۲۶ - ۲۰:۳۱
( 2 نظر , 237
بازدید )
|
|
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
|