چت پسر و دختر .. .. .. ..
پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر : تهران/نازنین/۲۲
پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
: . ؟ازدواج د؟
د : . دم. را ن ؟
...
قبل از ازدواجپسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.دختر: میخوای از پیشت برم؟پسر: حتی فکرشم نکن!دختر: دوسم داری؟پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟پسر: نه! برای چی میپرسی؟دختر: منو میبوسی؟پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.دختر: منو میزنی؟پسر: دیوون...
سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا تر...
داستان خود کشی...
شب عروسیه ، آخر شبه ، خیلی سرو صدا هست میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هرچی منتظرشدن برنگشته در رو هم قفل کرده . داماد سراسیمه پشت در راه میره. داره ازنگرانی و ناراحتی دیوونه میشه . مامان وبابای دختره پشت در داد میزنند : مریم دخترم در رو باز کن ، مریم جان سالمی ؟ آخرش دا...