بچها دوستای عزیر دیگه باید برم این دنیای مجازی بدرد من نمیخوره! ولی خدای از تک تکتون چیزای زیادی یاد گرفتم تو این چند روز انشالاه که همتون تو مراحل زندیگیتون موفق باشید @-}--... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۳۰ - ۱۰:۱۴( 0 نظر , 389
بازدید )
سالهاپیش از پیدایش ادم فضیلتها.وتباییها حوصلشون سر رفته بود
زکاوت:گفت قایم موشک بازی کنیم؟
دیوانگی. گفت من چشم میگذارم!، از0 انجا که هیچکس حاظر نبود به دنبال دیوانگی ببگردد همه قبول کردند اوطوفت به میان ابرها رفت لطافت از خوشه ماه اویزان شد،خیانت به میان یک مشت زباله پنهان. شد طمع به داخل کیسه ای ... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۳۰ - ۰۲:۴۱( 0 نظر , 524
بازدید )
با دو دست کودکانه میفشارم درخواب دستان مادری را
که هرگز درخوابهم ندیدم .بیدرنگ برخاستم افسوس که خواب بودم ،چشمانم خیس
تقدیم به تمام بچهای طلاق؟... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۲۹ - ۱۱:۳۶( 0 نظر , 418
بازدید )
ادمی را از گل ساختند لطافت را از سرشت ادی ساختند.
این روزگار پراز نامردی را با چه طرحی ساختند؟
گرکه طراحش ما باشیم؟ وجود ادمیت را باچه ساختند؟
... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۲۹ - ۰۷:۰۵( 0 نظر , 354
بازدید )
روزگارم دفتری بیش نیست دفتری
به :-(سیاهی دفتر من نیست رزگارم همچون دفترم گشته پاره:"( چه کنم که قسمت من این بوده**"لعنت به قسمت ... تاریخ درج: ۹۱/۰۸/۲۹ - ۰۴:۱۳( 0 نظر , 309
بازدید )