یادمه بچگی هام وقتی می رفتم مزار.........
سعی می کردم پام روی قبرا نره...........
تا رو یکیشون می رفتم...........
جیگرم آتیش می گرفت.......
چشامو می بستم..............
تو دلم براش صلوات می فرستادم.........
چند....... سال گذشت......... من بزرگتر..........
مرده ها بیشتر........قدیمی ها پوسیده ت...
تاریخ درج: ۹۴/۰۳/۱۷ - ۱۳:۵۶
( 3 نظر , 137
بازدید )