شم مستت گر ببيند چهرۀ زرد مرا لعل شيرينت نمايد چارۀ درد مرا پيکر خود خاک راهت ساختم آخر چرا می تکانی دايم از دامان خود گرد مرا خاطر شادش مباد از مرگ من غمگين شود بی خبر مانيد ياران نازپرورد مرا من ز جنس درد و غم بار تجارت بسته ام جز زيان سودی نباشد برد و آورد مرا ای رقيب خاين از دست و گشتم د...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۱۸ - ۲۰:۵۲ 0 نظر , 455
بازدید