فراموش کردم
رتبه کلی: 3630


درباره من
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ،
که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند .
و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .
از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .
هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .
و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .
هنر نبودن دیگری
* سان آی * (sanay-2012 )    
   
عنوان: بیراهه ها ...
بیراهه ها ...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 196 بازدید امروز: 193

این تصویر توسط طاها.ن بررسی شده است.
توضیحات:

گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود...!
گاهی همان که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می رود...!
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست می رود...!
اول اگرچه سخن از عشق شده است
آخر خلاف آنچه که گفته است می رود...!
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست می رود...!
اینجا یکی برای خودش حکم می دهد
آن دیگری همیشه به پیوست می رود..!
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طائفه ای پست می رود...!
هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایقمان است می رود...!
این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست
تیریست بی نشانه که از شصت می رود...!
بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند

اما مسیر جاده به بن بست می رود ...!  
درج شده در تاریخ ۹۳/۱۲/۰۴ ساعت 15:53
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (1)