فراموش کردم
رتبه کلی: 3630


درباره من
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ،
که یکی بود ، دیگری هم بود . همه با هم بودند .
و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .
از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست .
هیچ کس نمیداند ، جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما .
و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ، ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم .
هنر نبودن دیگری
* سان آی * (sanay-2012 )    
   
عنوان: عروسک...
عروسک...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 167 بازدید امروز: 165

این تصویر توسط طاها.ن بررسی شده است.
توضیحات:
تو پشت شیشه ها در قاب بودی
تو را مال خودم انگاشتم من
دریغ از حرف اما از نگاهت
زبان عشق را برداشتم من
گمان میکردم سکوتت از رضا بود
که فردای خودم را کاشتم من
و یک روز آمدم اما نبودی
غمت را در دلم انباشتم من
کجا کی دیده بودم ای نگه را
که اینگونه ز خود پنداشتم من
کجا،کی دیده بودم ،هان یادم آمد
شبیه تو عروسک داشتم من  
درج شده در تاریخ ۹۳/۱۲/۰۴ ساعت 16:04
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)