نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد.نمی خواهم بدانم کوزه گرازاندام بدنم چه خواهدساخت.ولی بسیارمشتاقم ازخاک گلویم سوتکی سازد.سوتک به دست کودکی گستاخ وبازیگوش واو یکریز وپی درپی دم گرم خوشش را برگلویم سخت بفشارد وخواب خفتگتگان را آشتفته تر سازد.بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را.
...
بدنبال کدامین قصه وافسانه میگردی؟
دراین بیقوله رد پایی از یاران نمی یابی
چراغ شیخ روشن شد و این افسانه خاموش شد
که در شهر ددان میراثی از انسان نمی یابی
...
ماه می درخشد
ستاره نقره می پاشد
نسیم عطر شقایق بوسه بر لبهای زنبق می زند
دگر آهم نمی گیرد.دگر اشضکم نمی ریزد.دگر تریاک و بنگ وباده آرامم نمی سازد
خدایا خالقا بس کن تو ظلمت را
تو در قرآن جاویدت هزاران وعده ها دادی
تو خود گفتی که نامردان بهشت را نمی بینند
ولی من با دو چش...
سالهارفت وهنوز
یک نفرنیست بپرسدازمن
که تو از پنجره ی عشق چه ها میخواهی؟
صبح تا نیمه شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران خبرگمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریااست؟ نوری از روزنه فرداهاست؟
یاخدایی است که از روز ازل ناپ...
تاریخ درج:
۹۱/۰۷/۲۸ - ۱۸:۳۲ 2 نظر , 419
بازدید
MAME
ROSHANK
به دنبال کدامین قصه وافسانه میگردی دراین بیقوله ردپایی از یاران نمی یابی
نوبهارست درآن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز تو درگل باشی
من نگویم که کنون باکه نشین وچه بنوش که تو خوددانی اگرزیرک وعاقل باشی
نقش من هر ورقی دفتر حال دگرست حیف باشد که زحال همه غافل باشی
...