دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد&he... تاریخ درج: ۹۴/۰۷/۱۶ - ۲۲:۱۳( 1 نظر , 125
بازدید )
می نویسم
بر شانه پل هایی که
هنوز ساخته نشده اند
وقتی رگ های اب متورم شود
تمام دست نوشته هایم را
با خود خواهد برد
و من تمام به این فکر میکنم
روزی اگر
پایه های این پل
ها شکسته شوند
ابها می ایستند
و دست نوشته های من
در جهالت مرکب های بی ابی
می سوزند
... تاریخ درج: ۹۴/۰۷/۰۸ - ۰۷:۱۶( 1 نظر , 93
بازدید )
موهایت را باز نکن ...
می ترسم عطرشان در شهر بپیچد ...
گنجشک ها را دیوانه کند ...
پروانه ها را عاشق ...
در شب های من ...
تنها ستاره کوچکی ست که از دور ...
برایم سو سو میکند و گاه چشمک می زند ...
بعضی اوقات هم ...
برای من بوسه می فرستد و می رقصد ...
من دلم را به آن خوش کرد... تاریخ درج: ۹۴/۰۵/۱۵ - ۰۷:۴۸( 1 نظر , 133
بازدید )
جای تو خالیست
در تنهایی هایی که مرا
تا عمیق ترین دره های بی قراری می کشانند
جای تو خالی ست
در سردترین شبهایی که لبخند های مهربانی را به تبعید می برند
جای تو خالی ست
در دریغ نا مکرری که به پایان رسیدن را فریاد می کنند .
جای تو خالی ست
در هر آن نا کجایی که منم ...... تاریخ درج: ۹۴/۰۵/۰۷ - ۰۷:۵۴( 8 نظر , 65
بازدید )
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست
در اوست از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
درویشی و عاشقی به هم سلطانیست
گنجست غم عشق ولی پنهانیست
ویران کردم بدست خود خانهی دل
چون دانستم که گنج در ویرانیست
عشقت به دلم درآمد و شاد برفت
با... تاریخ درج: ۹۴/۰۵/۰۱ - ۱۴:۲۲( 6 نظر , 81
بازدید )
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مبـاد و بر هیچ تنی
آنچ از غم هجران تو بر جان من است
مولوی هر ذره که در هوا و در هامونست
نیکو نگرش که همچو ما مجنونست
هر ذره اگر خوش است اگر محزونست
سرگشته خورشید خوش بیچونست
... تاریخ درج: ۹۴/۰۵/۰۱ - ۰۷:۰۶( 4 نظر , 82
بازدید )
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد ! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را
... تاریخ درج: ۹۴/۰۴/۱۴ - ۰۶:۴۶( 4 نظر , 77
بازدید )
خ
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
به خیالم تو خواب باشی ...
نگاهت کنم، آرام ببوسمت...
نوازشت کنم...
و آرام بگویم دوستت دارم ..
. و تمام حرفهای دلم را که وقتی نگاهم میکنی نمیتوانم بگویم عاشقانه نجوا کنم...
و تو در سکوت بشنوی... تاریخ درج: ۹۴/۰۳/۲۸ - ۰۸:۵۱( 2 نظر , 82
بازدید )
http://axgig.com/images/32331053222059931332.jpgگیسوانت زیر باران، عطــر گندمزار… فکــرش را بکن!
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار… فکرش را بکن!
در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سالها
بوسه و گریه، شکوه لحظهی دیدار… فکرش را بکن!
سایهها در هم گــره... تاریخ درج: ۹۴/۰۳/۰۹ - ۰۶:۲۹( 7 نظر , 85
بازدید )