فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 1750


درباره من
دوباره بر گشتم
سلام بعد از ده سال دوباره آمدم و سلام به دوستان گلم ...
تاریخ درج: ۲/۰۳/۱۲ - ۰۳:۳۴ ( 1 نظر , 28 بازدید )
افغانستان = جانم ، وطنم دوستت دارم باور نداری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
...
تاریخ درج: ۹۱/۰۹/۱۷ - ۰۹:۳۸ ( 3 نظر , 272 بازدید )
من هم باید بدانم !!!....................
اگر علم بدون تقوا شرافت داشت، آنگاه شیطان شریف‌ترین مردم بود.   تا زمانی که سخن نگفته‌ای کلامت بندهٔ توست اما وقتی سخن گفتی تو بندهٔ سخنت هستی.   جهان هرکس به اندازهٔ وسعت فکر اوست.   میراثی همچون ادب نیست.   آنچه کهنه&z...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۲۱ - ۰۰:۰۳ ( 5 نظر , 668 بازدید )
علی را که نمیشناسد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عمر بن الخطاب       زنان روزگار عاجزند همانند على بن ابى طالب را بیاورند، اگر او نبود، عمر هلاک مى گشت. به علی بن ابیطالب سه چیز داده شده، که اگر من یکی از آن‌ها را داشتم، برایم از شتران سرخ مو (بهترین ثروت عرب) بهتر بود: همسرش فاطمه دختر پیامبر، مس...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۲۰ - ۲۳:۴۱ ( 5 نظر , 597 بازدید )
نخوانی بهتر است ..............
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست، پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ... درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند... نصف اشباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم سر...
تاریخ درج: ۹۱/۰۵/۱۸ - ۲۲:۴۰ ( 8 نظر , 467 بازدید )
داستان خواستگاری .....
سر جلسه خواستگاری...بعد از نیم ساعت سکوت! مادر داماد: ببخشین، کبریت دارین؟    خانواده عروس: کبریت؟! کبریت برای چی؟! مادر داماد: والا پسرم می خواست سیگار بکشه... خانواده عروس: پس داماد سیگاریه...؟! مادر داماد: سیگاری که نه... والا مشروب خورده، بعد از مشروب سیگار م...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۱ - ۱۷:۴۲ ( 15 نظر , 1054 بازدید )
بخوان لذت ببر ...........
پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود . تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۱ - ۱۷:۳۹ ( 6 نظر , 580 بازدید )
عاشقانه ........
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون... بعد از یک ماه پسرک مرد... وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به ا...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۱ - ۱۷:۳۶ ( 6 نظر , 623 بازدید )
اشتباه .........؟؟؟؟!!!!!!
اشتباه فرشتگان !!         ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۱ - ۱۷:۳۴ ( 2 نظر , 452 بازدید )
خدایا !!!!!!!!
گفتگو با خدا! این مطلب اولین بار در سال 2001 توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار گرفت این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود که طی مدت 4 روز بیش از پانصد هزار نفر به سایت کلیسا ی توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند. این مطلب کوتاه به زبان های مختلف ترجمه شد و در...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۱ - ۱۷:۲۹ ( 1 نظر , 555 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)