|
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
دلمان را گرم ِ خرداد کنیم شاید حالمان را عوض کرد...
مگر چه می شود
یکی بیاید
هیچ مرگش نشود
هر که آمد
لعنتی
یک نفر دیگر شد و رفت.....
تمام شد اردیبهشت
قدم زدن زیر باران
بی چتر
شعر خواندن
در کوچه و خیابان
هرچه بود تمام شد
...
به خودت بیا ... لیاقتِ تو بیشتر از این هاست که توقف کنی
صبح که میشود
آفتاب بر تنم میتابد
و
دوست داشتنت ...
بر قلبم !
به خودت بیا ...
لیاقتِ تو بیشتر از این هاست که توقف کنی
و خودت را برای افرادِ حقیری که
تو را بی بهانه
قضاوت می کنند توضیح بدهی ......
سخت میگذرد این بهار با هراس نبودنت .. وقتی عطرِ نمِ باران و بوی اردیبهشت می پیچد
سخت میگذرد این بهار
با هراس نبودنت ..
وقتی عطرِ نمِ باران و
بوی اردیبهشت می پیچد
ناخودآگاه دلم هوایی می شود و
دست به گریبان خیالت ..
حالا من مانده ام و دلی
که با هیچ زبانی آشنا نیست
هیچ نمی داند
جز زبان عشق
هیچ نمی خواهد
جز صدای تو
جز بودن تو ..
...
دلتنگی فصل نمی شناسد...
دلتنگی فصل نمی شناسد
حتی اگر بانوی اردیبهشت هم باشی
سهمت از بهار، انتظار سبزیس
در کوچه های عطر یاس
و قطره های بارانی که شبیه توست
نمیخواهم چاق باشم...
نمیخواهم ورشکسته باشم...
نمیخواهم پیر باشم...
نمیخواهم در این شغل بمانم...
ازفروردینش که خیری ندیدیم
ازفروردینش که خیری ندیدیم
نه آن که رفته بود برگشت
نه آن که بود وفا کرد
بهار بود جانم ولی رنگ خزان داشت .
حالا اردیبهشت آمده ...
کاش حداقل اردیبهشت کمی منصف باشد
سفر کرده ای را باز گرداند
عاشقی را به معشوق برساند
مرگ نباشد ، تولد باشد
از فرور...
عطرِ چای بهار نارنج
باید در انتهایِ یک کوچه یا اصلا خیابان
وخانه بایستم
تمامِ بهار را دورِ خودم جمع کنم
تمامِ گل هایِ رنگ به رنگ
میوه هایِ نو برانه
و عطرِ چای بهار نارنج
یک پیراهنِ سپید به تن کنم
به هرکه از خیابان گذر کرد
بهار تعارف کنم به شرطِ لبخند !
باید راهی پ...
#دوست_داشتنت را از سالی به سال دیگری جابه جا می کنم
#دوست_داشتنت را
از سالی به سال دیگری جابه جا می کنم
مثل دانش آموزی
که #مشقش را
در دفتری تازه پاک نویس می کند
#صدای تو،
#عطرتو،
#نامه_های تو
#شماره تلفن تو و
#صندوق پستی تو را هم منتقل می کنم
و می آویزمشان به کمد #سال_جدید
اقامت دائمی #قلبم را
به تو می ...
در این روزهای آخر اسفند وقتی که خانه ات کلاه سفیدش را به احترام بنفشه ها از سر بر می دارد,
"اسفند" زمان "گذشتن "و"عبورکردن"
از جاهای خالی قاب شده درپاییز
کینه ها وسردی های زمستان برای
رسیدن به تحول وآغازی تازه است .
"اسفند" فرزند آرام زمستان است
که لبخند بهار را به ارث دارد
بارانش انگار میخندد وبرفش
خرامان خرامان می نشیند
...
نیلوفر آبی
بر سبز چشمانت نوشتم شعر گلها
با خاطرات آبی فانوس دریا
با یک تبسم با نگاهی از تو کافیست
تا بشکفد در دفترم تصویر رویا
آیینه ها در خلسه ی اردیبهشت اند
در باغ سر سبز غزل ، در باغ مینا
گوید دلم افسانه ای نیما بخوانم
یا شروه ای مفتون و فایز ، شور و سورنا
نقش خزان را بردم از یادم نشستم&n...
بگو زمین بایستد
بایستدبگو زمین بایستدبگو جهنمی نباشدبگو بهشت اغواگری نکندگله دارم از این روزگاربر چرخش سنگ خواهم انداخت
بگو نچرخدبگو حلال و حرام بایستدبگو اینها قربانی نگیردبگو دروغ و نیرنگ نباشدبگو قسم و هزاررنگ رنگ ببازدبگو ترس و وحشت نباشدبگو قوی و کم زور نباشدمی ترسم از این قیاسها
انسانم و در این عذرهاتردید ا...
به عشق ، نامه نوشتم.
به عشق نامه نوشتم ، چه نامهء خوبی
نوشته ام....که برایم همیشه محبوبی...نوشته ام...که به عریانی ات قسم ، در من
- همان پری وش ِ اردیبهشت ِ محجوبی...برای هر که ، نشانی ز عاشقی دارد..!!!
- بخوان ، دو خطّی از این نامهء قلمکوبیبه عشق نامه نوشتم ...نوشته ام...عشقم
- دروغ نیست...اگر گویمت :...
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|