بابا آب داد.
بابا نان داد.
بابا آمد...
بابا خسته و کوفته از سر کار آمد...
بابا از خیابانِ کنارِ بازار آمد...
عید هم آمد...
بابای یکی با دست پر آمد
و بابای دیگری با دست خالی...
و دیگری اصلا بابایی نداشت که بیاید...
کودکی خوشحال بود...
کودکی غمگین و گریان...
و کودکی منتظر و چشم به راه...
...
رضا امامی
تاریخ درج:
۹۵/۱۲/۱۷ - ۱۴:۱۷ 36 نظر , 646
بازدید