بیشتر از نیمه سد آیدوغموش را شنا کرده بودم . برای خط آخر چیزی نمانده بود.هوا تاریک شده بود.سردی آب و هوا به رگهایم فشار می آورد.و سرعتم را کم می کرد.چند دقیقه ای قایق را گم کردم یا آنها مرا گم کرده بودند. صدای قایق به گوشم نمی خورد.سکوت مطلق گاها صدای حرکتم روی آب را حس می کر...