رفتم رفتم رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هرکجا هستم
ازعشق تو جاودان ماند ترانه من
با یاد تو زندهام عشقت بهانة من
پیدا شوچو ماه نوگاهی به خانة من
تا ریزد گل از رخت درآشیانة منرفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هرکجا هستم
آهم را می...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۶/۰۹/۱۰ - ۱۴:۱۷ 18 نظر , 446
بازدید
سهراب گفتی:" زیرباران باید رفت... چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید "چشمها راشستم باز همان را دیدمجز دو رنگی و دروغجز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسیدپس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهرابدوره ی تلخ فریبدوره ی رنگ سیاهی ایست سهراب.دوره ی این همه نامردی هاست.تو اگرمیدانستی! دل آسمان هم از دست ب...
تمامی زیبایی ها در تنهایی رخ می دهد.
هیچ اتفاقی در ارتباط با دنیای ماورا رخ نخواهد داد؛
مگر در انزوا. ذهن بیرون گرا، شما را طوری شرطی
کرده است که وقتی تنهایید، احساس خوبی ندارید.
ذهن بیرون گرا به شما می گوید، به این طرف و آن ...
لاهوتیان
تاریخ درج:
۹۵/۱۲/۰۳ - ۲۰:۵۸ 43 نظر , 771
بازدید
غم عشق
این جمعه هم که نشد منتظر جمعه ی بعدیم اقا....
تراژدی غم انگیز آخرین فرصتهای نفس یک انسان در تلاطم عمر چندین ساله با تلاش و کوشش در آخرین ماموریت نفس انسانی در تردد سه ساله این مسیربعنوان
یکی از دوستان بلوچ را درحرکتهایم تابستان 91 ، کرمان دیدم.از دیدنمان بعداز سالها دوری ابراز خوشحالی کردیم.او اصلا فرقی نکرده بود.همچنان چهره اش پابرجا بود.اما از دیدن من و شکسته گی ام ناراحت بود.می گفت حسین خیلی پیر و افسرده شده ای.از حسین سابق بعید بود.ما آن زمان تکیه کلاممان بود.ح...