فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...

  • غم
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
 بی تفاوت گشته ام دیگر ، و حالم بهتر است
بی تفاوت گشته ام دیگر ، و حالم بهتر است
نفرین به جهانی ک غمش قسمت ما شد.
نفرین به جهانی ک غمش قسمت ما شد.
غم هجران
غم هجران
رفتم رفتم رفتم و بار سفر بستم...
رفتم رفتم رفتم و بار سفر بستم با تو هستم هرکجا هستم ازعشق تو جاودان ماند ترانه من با یاد تو زنده‌ام عشقت بهانة من پیدا شوچو ماه نوگاهی به خانة من تا ریزد گل از رخت درآشیانة منرفتم و بار سفر بستم با تو هستم هرکجا هستم آهم‌ را می...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۶/۰۹/۱۰ - ۱۴:۱۷ 18 نظر , 410 بازدید
سهراب گفتی
سهراب گفتی:" زیرباران باید رفت... چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید "چشمها راشستم باز همان را دیدمجز دو رنگی و دروغجز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسیدپس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهرابدوره ی تلخ فریبدوره ی رنگ سیاهی ایست سهراب.دوره ی این همه نامردی هاست.تو اگرمیدانستی! دل آسمان هم از دست ب...
جلال علی اصغری تاریخ درج: ۹۶/۰۷/۱۱ - ۱۹:۴۰ 35 نظر , 819 بازدید
به زیادی غمش
به زیادی غمش
عیدتون مبارک
عیدتون مبارک
شبتان آرام
شبتان آرام
کاش مریض باشی ولی تنها نباشی
کاش مریض باشی ولی تنها نباشی
خنده
خنده
ساز دنیا
ساز دنیا
تسلیت ...
تسلیت ...
دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست...
دریا هم اینچنین که منم بردبار نیست...
انزوا
تمامی زیبایی ها در تنهایی رخ می دهد. هیچ اتفاقی در ارتباط با دنیای ماورا رخ نخواهد داد؛‌ مگر در انزوا. ذهن بیرون گرا،‌ شما را طوری شرطی کرده است که وقتی تنهایید، احساس خوبی ندارید. ذهن بیرون گرا به شما می گوید، به این طرف و آن ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۵/۱۲/۰۳ - ۲۰:۵۸ 43 نظر , 739 بازدید
غم عشق
غم عشق
این جمعه  هم که نشد منتظر جمعه ی بعدیم اقا....
این جمعه هم که نشد منتظر جمعه ی بعدیم اقا....
تراژدی غم انگیز آخرین فرصتهای نفس یک انسان در تلاطم عمر چندین ساله با تلاش و کوشش در آخرین ماموریت نفس انسانی در تردد سه ساله این مسیربعنوان
تراژدی غم انگیز آخرین فرصتهای نفس یک انسان در تلاطم عمر چندین ساله با تلاش و کوشش در آخرین ماموریت نفس انسانی در تردد سه ساله این مسیربعنوان
دنیا
دنیا
رفیق
رفیق
غم نخورید
غم نخورید
انقدر فریاد میزنم تا گوش دنیا کر بشه
انقدر فریاد میزنم تا گوش دنیا کر بشه
این دل من مست و رنجیده عشقــــــم
این دل من مست و رنجیده عشقــــــم
پیری زود در غم جدایی
یکی از دوستان بلوچ را درحرکتهایم تابستان 91 ، کرمان دیدم.از دیدنمان بعداز سالها دوری ابراز خوشحالی کردیم.او اصلا فرقی نکرده بود.همچنان چهره اش پابرجا بود.اما از دیدن من و شکسته گی ام ناراحت بود.می گفت حسین خیلی پیر و افسرده شده ای.از حسین سابق بعید بود.ما آن زمان تکیه کلاممان بود.ح...
حسین قره داغی آچاچیلوئی تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۷ - ۱۴:۰۵ 0 نظر , 514 بازدید
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)