رفته دیگر اختیار از دست من نوگل باغ بهار از دست من می توانستم ز کویش پا کشید گر نمی شد اختیار از دست من این دلِ بیتاب را آخر ربود آن دو زلف تابدار از دست من از کنارم رفت و رفت از رفتنش دامن صبر و قرار از دست من داشتم از غم دلی پر خون و رفت آنهم آخر چون نگار از دست من جز تحمل در غم مهج...
RmZiRn
تاریخ درج:
۹۷/۰۵/۲۴ - ۰۷:۱۹ 6 نظر , 447
بازدید