گویا امروز؛ این مکان ؛ ایستگاه غم و بغض دوباره ی من است.
بوی آشنا و غلیظ دود دوباره مشامم را پر کرده است.
چشم های نگرانی که آینه ی شعله های اوج گرفته شده اند با لب های خشک و ناتوانی که هاج و واج آرزو میکنند کاش میتوانستند همه ی حریق را به یک باره فرو ببلعند.و هر آنچه را که طعمه ی...
کاظم احمدی
تاریخ درج:
۹۴/۰۹/۲۰ - ۲۲:۲۷ 10 نظر , 1016
بازدید