سلااااام ب همه....
شب و روزتون خوش.....
از همه دوستانی ک لطف میکنن نظر میدن ممنونم....
ازتون میخوام یکی از بهترین رمان هایی ک خوندین رو اسمشو بگید.......
یک نفر گاهی همه زندگیت است...برای همین است که دلت برای همان یک نفر تنگ میشود,این روزها بار عظیمی بر شانه هایم نشستهباری بیشتر از توان شانه هایممثل الان...که تنها نشسته امنه اتفاق بدی افتاده... نه از دستش ناراحتم...نه بیمارم... و نه...ولی از ته دل چیزی کم دارمببین...دستانت راح...
پس از آفرینش آدم خدا گفت به او: نازنینم آدم...با تو رازی دارم...اندکی پیشتر آی... آدم آرام و نجیب آمد پیش...زیرچشمی به خدا می نگریست...محو لبخند غم آلود خدا...دلش انگار گریست...نازنینم آدم... قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید...یاد من باش... که بس تنهایمبغض آدم ترکید... گونه ها...