ملتی که «محرم» دارد، اسارت ندارد. ما آقازاده های حسین (ع) هستیم. طفل 6 ماهه مان حتی دعوا دارد با یزید. تا عاشورا، عاشوراست، خواب سازش با ضد دینها آشفته است. اینجا کوفه نیست، کربلاست. در تلاقی روزگار، بهار خون در فصل پاییز شکوفه زده. دارد باران می بارد... بر گونه زمین، مثل برگ درختان. پاییز، فصل رنگ هاست. با کتیبه های محتشم قشنگ تر می شود. با پرچم سرخ حرم. با لباس مشکی بچه ها که بالای داربست، زیر شرشر باران، چتر به کارشان نمی آید! به ما نیامده این بیگانگی ها ، بازی ها! سازش با غیر دین ، بازی است! سرتا پا هم بالای داربست، خیس شویم اما «آه از آن ساعتی که با تن چاک چاک...». همان بالای داربست، «علی» می گفت: «عاشورا، اشک ما، روی باران را کم می کند».
سلام سالار شهیدان! دیوانه کرده ما را عاشورای شما. هنوز زمزمه های عارفانه عرفه یادمان هست. صحبت سر قطعه قطعه های بدن شما بود. امام عاشورا! اذن ورودمان دهی، گریه های جدید برای تان آورده ایم. از یک عشق قدیمی، چه چیزی بهتر از چند قطره اشک جدید؟!عزیز زهرا(س)! محرم برای ما «نوروز مقاومت» است. نه رستاخیز جسم است و نه رستاخیز جان، بلکه «رستاخیز خون» است.
حسین(ع)!
خونی که در رگ ماست، هدیه به آن علمدار است که از خون شما ذره ای کوتاه نمی آید. دارد باران می بارد «آقا». چند ساعت از محرم امسال 1391 می گذرد، عاشق روضه طبیعتم، در فصل پاییز. به سرخی می زنند برگ ها این روزها!ارباب! به ما طعنه می زنند سینه زنی تکراري است. «باز این چه شورش است» تکراري است. طبل و زنجیر و سنج، تکراري است. حتي دعوا بر سر بلند کردن علم وکتل، تکراري است.
حسین(ع) جان! نوترین عزاي این عالم، سینه زني امسال ماست براي شما. تکراري هست و نیست! پاییز تکراري است اما براي طبیعت تکراري نمي شود. ریختن برگ بر گونه زمین متوقف نمي شود.
حالادیگر كوچه هاي دلمان دوباره بوي اسپند و آینه گرفته و صداي سنج و طبل با ضربان قلبمان همگام مي شود دوباره آب، همه زندگي ما مي شود و اشك، تاج عزت و دلدادگي ما در وسعت همیشه جاودان عطش عطش عاشقي منظومه حماسه و احساس و تدبیر در گرماگرم جهاد عاشقانه دوباره آه مي شویم در پس خیمه هاي عزاي سید و سالار عشق دوباره دست بر سینه تمام قد، به احترام ارباب دل هاي سوخته و غیرت هاي آخته، پیراهن هاي مشكي را بر تن مي كنیم و خون مي شویم در تاریخ آزادگي جهان كه با نام حسین(ع) آغاز مي شود و با برق نگاه عباس(ع) تدریس مي شود و با صبر و صلابت زینب(س) منتشر مي شود و با بغض سنگین سیدالساجدین تداوم مي یابد. دوباره تقویم عزت شیعه ورق مي خورد و به روزهاي پرواز در بیكران عزت حسیني نزدیك ميشود؛ نداي هل من ناصر حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه در سلول سلول وجود انسان شنیده مي شود و دوباره عطر سیب در خانه خانه شهر مي پیچد؛ همان عطري كه قرن هاست دلهاي ما را باراني می كند دوباره هر لحظه بوي كربلا ذكر شب هاي ما مي شود و تكیه هاي سوگواري خون خدا در سرزمین خورشید برپا مي شود محرم از راه رسید؛ سلام بر تو اي ماه خوب خدا، ماه پیروزي خون بر شمشیر.
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.