عشق باید زمینی باشد.
همانگونه درخت بدون زمین نمی تواند رشد کند
و به ریشه هایی در زمین احتیاج دارد عشق نیز نیازمند
ریشه هایی در زمین است. مظهر زمین، بدن است
اما درخت تا اوج آسمان بالا می رود و به ابرها می رسد.
هر درختی سودای رسیدن به ستاره ها را دارد. اما یک چیز را به
خاطر داشته باش: درخت هرقدر هم بالاتر برود
ریشه هایش عمیق تر فرو می روند. در اینجا تناسبی وجود دارد.
عمق ریشه های درخت باید با میزان ارتفاعی که درخت بالا می رود
برابر باشد. باید بین عمق و ارتفاع تعادل کامل برقرار باشد.
درخت با ریشه های کوچک نمی تواند زیاد بالا برود. اگر این کار را بکند
فرو می افتد. اینکه درختی بدون ریشه دواندن در زمین بالا و بالاتر برود
و به ستاره ها برسد کاملا بی معناست. بلی، عشق باید از زمین فراتر برود
اما عشق بدون کمک زمین قادر به این کار نیست.
نیازمند حمایت زمین است. عشق باید چیزی برتر از امیال نفسانی باشد
اما امیال نفسانی باید پشتیبان آن باشند. عشق ضد امیال نفسانی نیست.
برتر بودن به معنای ضدیت داشتن نیست. عشق امیال نفسانی را
نیز دگرگون می کند. آنرا به دوست داشتن
و احساس همدردی دگرگون می کند.
گلهایی که در بالای درخت شکوفه می کنند هدایای زمین اند.
زمین ضد درخت نیست. پس یک انسان بیدار شده واقعی،
پلی است میان این دنیا و آن دنیا. میان روح و ماده.
**************************