خودآگاهی انسان از ازل ناب و خالص است
اما چون یک آیینه لایه های بسیاری ا زگرد و غبار
روی آن انباشته می شود.
اگرچه گرد و غبار نمی تواند در آیینه نفوذ کند
و آنرا از بین ببرد می تواند کیفیت بازنمایی واقعیت را
در آن پوشیده نگاه دارد. آیینه دست نخورده باقی می ماند،
لایه های گرد و غبار هیچ تغییری در آیینه ایجاد نمی کنند
اما آیینه دیگر هیچ به درد نمی خورد. نمی تواند چیزی را بازبتاباند.
خورشید طلوع می کند اما نه برای او.
تصویر ماه روی آب دریاچه می افتد اما نه برای او.
لایه های گرد و غبار آنرا از کار انداخته اند.
این همان وضعیتی است که ما گرفتار آنیم.
خودآگاهی ما ناب است اما ذهن ما چون لایه ای گرد و غبار
روی انرا پوشانده. باید بگذاریم خودآگاهی ما واقعیت را بازبتاباند-
آنگاه خدا در همه جا یافت خواهد شد.
اگر خودآگاهی تو آنچه
را که هست بازبتاباند به شناخت خدا خواهی رسید.
وجود خدا به هیچ مدرکی احتیاج ندارد.
فقط خدا هست و هیچ چیز دیگر نیست.
هرشکلی جلوه ای از خداست. و آگاه شدن از این،
شادمانی بخش است، زیرا به آن معنی است که هیچ مرگ،
بدبختی و تاریکی وجود ندارد. آنگاه تو به خانه می رسی.
**************************