همه هستی را نیرویی فرا گرفته است
که تورا نیز حمایت می کند .
این نیرو، نگران توست .
این نیرو همواره در دسترس است .
اگر این نیرو را از دست بدهی ، خودت مقصری .
اگر درها و پنجره های اتاقت را ببندی ،
خورشید بیرون را نپوشانده ای ،
بلکه خودت را در تاریکی محبوس کرده ای.
حتی اگر درها را بگشایی ،
پنجره ها را باز کنی
و پرده ها را هم کنار بزنی ،
باز اگر چشمانت را بسته نگه داری ،
جز تاریکی نصیبی نخواهی برد .
نسبت ما نیز با خدا چنین است :
عشق او همواره در دسترس است ،
اما دل ما گشوده نیست .
دلت را به خدا بسپار .
بگذار خداوند ، تپشهای هماهنگ با هستی
را به آن الهام کند.
دلی که هماهنگ با نبض هستی نامتناهی نمی تپد ،
دل نیست ، پاره ی گِل است .