
باران ِ من ، دیر آمدن را دوست دارم
با عذر ِ تقصیر آمدن را دوست دارم
در وعده گاه ِ انتظار وُ بی قراری
حس ِ به تآخیر آمدن را دوست دارم
باران ِ من ، مثل ِ تو تا نم نم ببارم
در چشم ِ دلگیر آمدن را دوست دارم
عشق ِ بهارم باشد وُ پاییز فصلی....
اینگونه تفسیر آمدن را دوست دارم
تا بوی با تو بودنم برخیزد از خاک
آوار ِ تقدیر آمدن را دوست دارم
عشق ِ تلاطم کرده ی دریا وُ خورشید
در خویش تبخیر آمدن را دوست دارم
باران ِ من ، در برکه ی ماه ِ شبانگاه
با تو به تصویر آمدن را دوست دارم
در سایه روشن خواب وُ بیداری ، نگاهی
رویای تعبیر آمدن را ، دوست دارم
باران ِ من ، در بی چراغی کوچه ی تنگ
مثل ِتو ، شبگیر آمدن را دوست دارم

به علت هزینه های بالا ممکن است سایت از دسترس خارج شود.
لطفا ما را در اینستاگرام دنبال کنید.
ما در #اقیانوس_خداگونگی زندگی میکنیم.
بنابراین هیچ جایی را نگردید.
فقط به درون نگاه کنید،
چونکه آن نزدیکترین نقطه ای است
که میتوانید بیابید.
دو چیز از یاد آدم نمیره
دوستهای خوب و روزهای خوب،
ولی یک چیز همیشه تو قلب آدم میمونه
روزهای خوبی که با دوستای خوب گذشت
اگر قرارباشد خوبیِ ما وابسته به رفتار دیگران باشد،این دیگرخوبی نیست،بلکه معامله است
هر کس باید راهش را انتخاب کند
اما گفته ام ناقص بود ؛
درستش اینست ،
هر کس باید راهش را
اختراع کند ، بسازد ، بیافریند .
کنار سینی چای تو اصلاً قند لازم نیست
همیشه دوستت دارم - به جان مادرم - اما
- تو از بس ساده ای ، خوش باوری ، سوگند لازم نیست
به لطف طعم لب های تو شیرین می شود شعرم
غزل را با عسل می آورم ، هرچند لازم نیست
مرا دیوانه کردی و هنوز از من طلبکاری ...
بپوشان بافه های گیسویت را ، بند لازم نیست
"به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را"
عزیزم ، بس کن ، از این بیشتر ترفند لازم نیست
فدای آن کمان های به هم پیوسته ات ، هر یک ؛
جدا دخل مرا می آورد ، پیوند لازم نیست
دیشب دوباره خواب دیدم
همان خواب تکراری
باران میامد
تو آمدی
چتر نداشتی
لباس گرم نداشتی
حرفی برای گفتن نداشتی
قصد ماندن نداشتی
پای رفتن داشتی
رفتی
باران هنوز میامد ..